عنوان مقاله :
مدل سازي رهبري مديران مدارس بر اشتياق شغلي معلمان به واسطه فرهنگ مدرسه، توانمندسازي و ويژگي هاي شغلي
پديد آورندگان :
كولايي ، قدرت اله - - , كولايي ، قدرت اله - - , زاهد بابلان ، عادل دانشگاه محقق اردبيلي , زاهد بابلان ، عادل دانشگاه محقق اردبيلي , معيني كيا ، مهدي دانشگاه محقق اردبيلي , معيني كيا ، مهدي دانشگاه محقق اردبيلي , رضايي شريف ، علي دانشگاه محقق اردبيلي , رضايي شريف ، علي دانشگاه محقق اردبيلي
كليدواژه :
رهبري آموزشي اشتياق شغلي فرهنگ مدرسه – توانمندسازي ويژگيهاي شغلي
چكيده فارسي :
lt;p dir= RTL gt; lt;strong gt; lt;span lang= FA gt;هدف: lt;/span gt; lt;/strong gt; lt;span lang= FA gt;هدف اين پژوهش مدلسازي نقش رهبري آموزشي مديران از طريق فرهنگ مدرسه، توانمندسازي و ويژگيهاي شغلي معلمان در اشتياق شغلي آنان بود. lt;strong gt; lt;/strong gt; lt;/span gt; lt;/p gt; lt;p dir= RTL gt; lt;strong gt; lt;span lang= FA gt;مواد و روش: lt;/span gt; lt;/strong gt; lt;span lang= FA gt;روش پژوهش همبستگي از نوع مدل معادلات ساختاري بوده و بدين منظور پنج ابزار پژوهش تحت عنوان مقياس رهبري آموزشي هالينگر و وانگ (2015)، پرسشنامه فرهنگ مدرسه گرونرت (2005)، پرسشنامه تشخيص شغليِ هكمن و اولدهام (1975)، پرسشنامه توانمندسازي روانشناختي اسپريتزر(1995) و پرسشنامه اشتياق شغلي شافلي و بيكر (2003) جهت گردآوري داده ها استفاده شد. جامعه آماري اين مطالعه را 1568 نفر از معلمان ابتدايي تشكيل مي داد كه تعداد 310 نفر (با آلفاي 05/0) از 56 مدرسه به روش تصادفي طبقهاي انتخاب شد. lt;strong gt; lt;/strong gt; lt;/span gt; lt;/p gt; lt;p dir= RTL gt; lt;strong gt; lt;span lang= FA gt;هدف: lt;/span gt; lt;/strong gt; lt;span lang= FA gt;هدف اين پژوهش مدلسازي نقش رهبري آموزشي مديران از طريق فرهنگ مدرسه، توانمندسازي و ويژگيهاي شغلي معلمان در اشتياق شغلي آنان بود. lt;strong gt; lt;/strong gt; lt;/span gt; lt;/p gt; lt;p dir= RTL gt; lt;strong gt; lt;span lang= FA gt;مواد و روش: lt;/span gt; lt;/strong gt; lt;span lang= FA gt;روش پژوهش همبستگي از نوع مدل معادلات ساختاري بوده و بدين منظور پنج ابزار پژوهش تحت عنوان مقياس رهبري آموزشي هالينگر و وانگ (2015)، پرسشنامه فرهنگ مدرسه گرونرت (2005)، پرسشنامه تشخيص شغليِ هكمن و اولدهام (1975)، پرسشنامه توانمندسازي روانشناختي اسپريتزر(1995) و پرسشنامه اشتياق شغلي شافلي و بيكر (2003) جهت گردآوري داده ها استفاده شد. جامعه آماري اين مطالعه را 1568 نفر از معلمان ابتدايي تشكيل مي داد كه تعداد 310 نفر (با آلفاي 05/0) از 56 مدرسه به روش تصادفي طبقهاي انتخاب شد. lt;strong gt; lt;/strong gt; lt;/span gt; lt;/p gt; lt;p dir= RTL gt; lt;strong gt; lt;span lang= FA gt;بحث و نيجه گيري: lt;/span gt; lt;/strong gt; lt;span lang= FA gt;نتايج تحليل نشان داد كه مدل علي مفروض از برازش مناسبي برخودار بوده است (067/0= lt;/span gt; lt;span dir= LTR gt;RMSEA lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;، 99/0= lt;/span gt; lt;span dir= LTR gt;CFI lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;، 87/0= lt;/span gt; lt;span dir= LTR gt;GFI lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;) و رابطه بين رهبري آموزشي و اشتياق شغلي تنها با سازه هاي فرهنگ مدرسه، توانمندسازي و ويژگيهاي شغلي معلمان ميانجيگري مي شود lt;/span gt; lt;span lang= FA gt; lt;span gt; lt;/span gt;به عبارت ديگر عدم حمايت يافته ها از تاثير مسقيم رهبري بر اشتياق شغلي، مي تواند حكايت از برخي شكافها بين معلمان و رهبري باشد. چنانچه مديران موفق در ايجاد رابطه دوسويه با معلمان مي توانند در آنان احساس نيرومندي، وقف خود و جذب در كار ايجاد كنند. نقش مثبت فرهنگ مدرسه در رابطه بين دو متغير بيانگر ضرورت توجه به اقتضائات فرهنگي قبل از هرگونه اقدام به تغيير رويكرد است و مديراني كه توانايي شكل دهي فرهنگ جديد و متناسب را نداشته باشند اقدامات آنان اغلب با شكست مواجه مي شود. بنابراين مي توان استنباط كرد رهبري بواسطه كنشها و اعمال خود، تعيين كننده احساس كاركنان نسبت به چيستي فرهنگ سازمان است و فرهنگ بنوبه خود هرچه بتواند احساس ارزشمندبودن در كاركنان را از طريق جلب اعتماد آنان، نوع ويژگيهاي شغلي، و روندهاي تصميمگيري و مانند آن برانگيزد، كاركنان با اشتياق بيشتري كار خواهند كرد. lt;span gt; lt;/span gt;فرهنگ سازماني پيشبينيكننده توانمندي روانشناختي است و چنانچه فرهنگ سازماني مبتني بر محيطهاي دوستانه، ارتباطات باز و انعطاف پذير باشد موجبات مشاركت فراهم مي شود. توانمندسازي در خلأ صورت نميگيرد و به بستر مناسب فرهنگي نياز دارد تا كاركنان به لحاظ رواني آمادهي پذيرش مسئوليت شوند، شوق يادگيري در آنها به وجود آيد و ميان اعضا اعتماد ايجاد گردد از اينرو اثربخشي توانمندسازي مي تواند در ميان فرهنگها متغير باشد و ناهمخواني بين توانمندسازي بعنوان يك كنش مديريتي و ارزشهاي فرهنگي ممكن است تأثير مثبت توانمندسازي را كاهش دهد. lt;span gt; lt;/span gt;بعبارت ديگر توانمندسازي در فرهنگهاي با فاصله قدرت پايين اثربخشي بيشتري دارد. lt;span gt; lt;/span gt;لذا يكي از عوامل لازم در موفقيت اجراي برنامهها يا راهبردهاي توانمندسازي تقويت فرهنگ سازمان است. lt;span gt; lt;/span gt;بدين منظور سازمانها بايد ابتدا منظور خود از توانمندسازي را تعريف كنند و آن را در دورنما يا بيانيه مأموريت خود بعنوان يك مؤلفه فرهنگي مشخص كنند سپس در مرحله بعدي همزمان با دروني سازي فرهنگ جديد آن را lt;span gt; lt;/span gt;آغاز كنند. اين اقدام با مشخص كردن نقشها، توسعه محدوده كنترل مديريت، تسهيل دستيابي به اطلاعات، حمايت و پشتيباني از افراد، تشويق خلاقيت و خطرپذيري، و بالاخره ايجاد جو مشاركتي، عملياتي مي گردد. lt;span gt; lt;/span gt;اين فرآيند مستلزم تغيير نگرش كاركنان و سيستم سازماني به خود و كارهايشان، مي باشد و راهبرد توانمندسازي اتخاذشده بايد نيازها و فرهنگ همه افراد درون سازمان را مدنظر قرار دهد. lt;span gt; lt;/span gt; lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;براساس يافته هاي پژوهش پيشنهاد مي شود مديران مدارس رويكرد رهبري آموزشي را در مديريت خود مورد توجه قرار دهند. مديران بعنوان رهبران آموزشي ميتوانند با كمك به معلمان در ارتقاي توان رهبري جمعي خود، همياري با يكديگر و شكل دهي دورنماي مشترك؛ فرهنگ مدرسه مشاركتي و مثبت ايجاد كنند و با القا ارزشمندي اهداف شغلي و سازماني و بيان تأثير اجتماعي فعاليت معلمان در افزايش احساس معناداري مؤثر باشند. lt;/span gt; lt;/p gt;
عنوان نشريه :
مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي