عنوان مقاله :
شناسايي و توصيف الگوي رهبري غالب و ويژگي هاي آن در مدارس دوره دوم متوسطه شهر بيرجند
پديد آورندگان :
زارع ، سميه دانشگاه فردوسي , زارع ، سميه دانشگاه فردوسي , حسين قلي زاده ، رضوان دانشگاه فردوسي مشهد - گروه علوم تربيتي دانشگاه فردوسي مشهد , حسين قلي زاده ، رضوان دانشگاه فردوسي مشهد - گروه علوم تربيتي دانشگاه فردوسي مشهد , مهرام ، بهروز دانشگاه فردوسي مشهد - گروه علوم تربيتي دانشگاه فردوسي مشهد , مهرام ، بهروز دانشگاه فردوسي مشهد - گروه علوم تربيتي دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
الگوهاي رهبري آموزشيرهبري آموزشيرهبري بين فرديمدارس دوره دوم متوسطه
چكيده فارسي :
lt;p dir= RTL gt; lt;strong gt; lt;span lang= ARSA gt;هدف lt;/span gt; lt;/strong gt; lt;span lang= ARSA gt;: هدف اصلي اين پژوهش، مطالعه الگوهاي رهبري آموزشي در مدارس دوره دوم متوسطه بر اساس طبقهبندي توني بوش با تأكيد بر شناسايي الگوي رهبري غالب و توصيف ويژگيهاي آن ميباشد. lt;/span gt; lt;/p gt; lt;p dir= RTL gt; lt;strong gt; lt;span lang= ARSA gt;مواد و روش: lt;/span gt; lt;/strong gt; lt;span lang= ARSA gt; براي دستيابي به اين هدف، از روش پژوهش lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;آميخته و lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;طرح كمي lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;– lt;/span gt; lt;span lang= FA gt; كيفي lt;/span gt; lt;span lang= ARSA gt;استفاده شد. نخست بهمنظور شناسايي الگوي رهبري غالب با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، دادههاي كمي موردنياز گردآوري شدند. كليه مديران و معلمان دوره دوم متوسطه شهر بيرجند جامعه آماري اين پژوهش را تشكيل دادند كه تعداد آنها مشتمل بر lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;262 lt;/span gt; lt;span lang= ARSA gt; نفر ميباشد. از اين مجموع، 252 نفر بهعنوان نمونه موردمطالعه و به شيوه نمونهگيري در دسترس انتخاب شدند. بدين ترتيب در هر مدرسه مدير و حداقل 4 نفر از معلماني كه داراي بيشترين سابقه همكاري با مدير مربوط در آن مدرسه بودند، گروه موردمطالعه را تشكيل دادند. سپس براي تشريح ويژگيهاي الگوي رهبري غالب در مدارس موردمطالعه با استفاده از مصاحبه نيمه ساختيافته با معلمان و مديران دادههاي موردنياز گردآوري و تحليل شدند. lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;مطلعان كليدي را كليه مديران و معلمان مدارسي تشكيل دادند كه بر اساس نتايج تحليل دادههاي كمي در مرحله نخست، بيشترين ميانگين الگوي رهبري غالب (رهبري بين فردي) را به خود اختصاص داده بودند كه تعداد آنها برابر با 9 مدير و 12 معلم ميباشد. لذا از معيارهاي مهم در انتخاب مطلعان كليدي ميتوان به الگوي رهبري بين فردي بهعنوان الگوي رهبري غالب و نيز حداقل دو سال سابقه همكاري با مدير مربوطه اشاره نمود. بهمنظور تحليل دادههاي كيفي از روش تحليل تفسيري استفاده شد. lt;/span gt; lt;/p gt; lt;p dir= RTL gt; lt;strong gt; lt;span lang= ARSA gt;بحث و نتيجه گيري lt;/span gt; lt;/strong gt; lt;span lang= ARSA gt;: بر اساس نتايج بهدستآمده از تحليل دادههاي كمي، الگوي رهبري بين فردي بهعنوان الگوي رهبري آموزشي غالب در مدارس موردمطالعه شناسايي شد. سپس، الگوي رهبري اخلاقي lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;، lt;/span gt; lt;span lang= ARSA gt;الگوي رهبري تحولي، الگوي رهبري اقتضايي، lt;/span gt; lt;span lang= ARSA gt;الگوي رهبري آموزشي، lt;/span gt; lt;span lang= ARSA gt;الگوي رهبري مديريتي، الگوي رهبري مشاركتي، الگوي رهبري پستمدرن و الگوي رهبري تبادلي در مراتب بعدي قرار گرفتند lt;/span gt; lt;span lang= ARSA gt;. در مرحله دوم، بر اساس نتايج بهدستآمده، ايفاي نقش مديريتي، حمايت دانشآموزان و معلمان، شخصيت مدير، احترام به ديگران، دغدغه بهبود آموزش، مشاركتجويي از مهمترين ويژگيهاي الگوي رهبري غالب در مدارس موردمطالعه به شمار ميآيند. lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;الگوي رهبري بين فردي، الگويي است كه lt;/span gt; lt;span lang= ARSA gt;بر روابط نزديك رهبران با معلمان، دانشآموزان و ديگر ذينفعان تمركز دارد. بهزعم وست برنهام (2001) و توهي و كوگلان (1997) رهبري بين فردي بر اهميت همكاري و روابط بين فردي تأكيد ميكند. lt;/span gt; lt;/p gt; lt;p dir= RTL gt; lt;span lang= ARSA gt;با استناد به يافته هاي اين پژوهش lt;/span gt; lt;span lang= FA gt;مبني بر اهميت ويژه رهبري ميان فردي در قلمرو رهبري آموزشي lt;/span gt; lt;span lang= ARSA gt;، لزوم توجه به مفهوم رهبري و شناخت الگوهاي رهبري مدرسه/آموزشي بيش از همه در سرفصل آموزشهاي ضمن خدمت مديران آموزشگاهي ضروري به نظر ميرسد. همچنين، با نظر به اهميت روابط بين فردي، به نظر ميرسد مسئولان امر با متناسب كردن ساختار تشكيلات آموزش و پرورش زمينه را براي تقويت مهارتهاي ارتباطي و انساني، تغيير نگرش و باورهاي دروني نهتنها مديران بلكه كليه كادر موجود در مدارس مهيا نمايند. علاوه براين، هرچند به نظر مي رسد الگوي رهبري بين فردي و الگوهاي مرتبط با آن مانند الگوي رهبري اخلاقي و الگوي رهبري تحولي كه با اختلاف بسيار اندك بعد از الگوي رهبري غالب قرار گرفتند، در تسهيل و كيفيت بخشي به آموزش و يادگيري در مدارس به موجب ماهيت انساني و اجتماعي بودن حائز اهميت بسياري مي باشند، اما احساس نگراني و خطر از آن جهت خواهد بود كه الگوي رهبري آموزشي و الگوي رهبري مشاركتي به عنوان دو عنصر اصلي و سازنده فرآيند مديريت و رهبري آموزشي در مراتب و اولويت هاي پايين تر قرار گيرند. لذا، توجه به اين دو الگو در برنامه ريزي براي بهبود و توسعه رهبري آموزشي مديران مدارس ضروري به نظر مي رسد. lt;/span gt; lt;/p gt;
عنوان نشريه :
مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي