شماره ركورد :
1116646
عنوان مقاله :
كنام سازي شناختي و بوطيقاي باستان‌شناختي؛ درآمدي بر نظريه‌ي مأواگزيني در باستان‌شناسي
عنوان به زبان ديگر :
Cognitive Niche Construction and Archaeological Poetics; An Introduction to Dwelling Theory in Archaeology
پديد آورندگان :
عسكرپور، وحيد دانشگاه هنرِ اسلاميِ تبريز - دانشكده هنرهاي كاربردي - گروه باستانشناسي و باستان سنجي
تعداد صفحه :
21
از صفحه :
207
تا صفحه :
227
كليدواژه :
الگواره , سرفيروزآباد , الگواره , كنام‌سازي شناختي , بوطيقا
چكيده فارسي :
اين پژوهش درآمدي به باستان‌شناسي مأواگزيني است و به طرح آن به ‌عنوان يك افق پژوهشي تازه با اصول موضوعي و مسئله‌شناختي مشخص و منحصر به‌خود اختصاص دارد. منظر مأواگزيني در باستان‌شناسي، محصول يك فقدان در اصول معرفت‌شناختي اين رشته است؛ فقدان مطالعه و پژوهش در آن‌دسته پديده‌هايي كه به‌واقع شاخصه‌هاي شناختي/فرهنگي محسوب مي‌شوند؛ پديده‌هايي كه نمي‌توان آن‌ها را در زمينه‌هاي بوم‌شناختي-محيطي، جغرافيايي و انسان‌شناختي توضيح داد. اين ضعف معرفت‌شناختي از آنجا ناشي مي‌شود كه به‌طور سنتي باستان‌شناسي را ناتوان از پل زدن از جانب مادّيات به معاني دور از دسترس تلقّي مي‌كرد. بنيان معرفت‌شناختي اين پژوهش آن است كه برعكس، معناهاي انساني مادّيت دارند و ذهن و مادّه را نمي‌توان در دو قطب مخالف يكديگر جاي داد. مسئله‌ي اصلي اين پژوهش بازگرداندن نوعي از اعتبار به باستان‌شناسي است كه وراي در اختيار گذاشتن شروح بوم‌شناختي-محيطي، جغرافيايي و انسان‌شناختي پيرامون مدارك و شواهد باستاني، بتواند بر مؤلفه‌هايي انگشت گذارد كه به‌طور رايج خارج از حيطه‌ي سيطره‌ي آن به‌شمار آمده است؛ همچون مؤلفه‌هاي شناختي، متافيزيكي، نشانه‌شناختي و مفهومي-زباني. در اين پژوهش ضمن تعريف و شرح مأواگزيني از سه منظر فلسفي، انسان‌شناختي و باستان‌شناختي، مفاهيم نظري و روش‌شناختي ويژه‌اي براي اين منظر برساخته و پيشنهاد شد. برمبناي مفاهيم نظري مورد بحث، سطوح واقعيّات زيستي انسان از لحاظ باستان‌شناختي ترسيم و پيشنهاد شد. درنهايت، باستان‌شناسي مأواگزيني بر سطحي از واقعيّات مادّي انساني اشاره مي‌رود كه تاكنون ذيل عباراتي همچون «ذهني»، «دست‌نيافتني» يا «فاقد شواهد مادّي» انكار، رد يا به‌شكلي سيستماتيك از نظرها پنهان مي‌شد. براي نشان‌دادن كاربرد عملي اين چارچوب، بررسي‌هاي باستان‌شناختي سرفيروزآباد كرمانشاه موردكاوي شد. موردكاوي نشان مي‌دهد حتي بررسي‌هاي سطح‌الارضي نيز مي‌توانند شواهدي را از واقعيّت‌هاي رده‌بالاتر يا چنان‌كه در اين مقاله مورد نظر است، واقعيّت‌هاي بوطيقايي در خود داشته‌باشند؛ تنها اگر پژوهشگر از پيش، خود را آماده‌ي پذيرش آن واقعيت‌ها كرده باشد. پرسش اصلي اين پژوهش آن است كه آيا مي‌توان سطح مؤلفه‌هاي فرهنگي را به عنوان يك سطح مطالعاتي معنادار وارد مراحل مختلف پژوهش‌هاي باستان‌شناختي كرد؟ اين مؤلفه‌ها كدام و بر چه مباني معرفت‌شناختي استوار هستند؟ فرضيات عبارت‌ست از: شواهد مربوط به سطح مؤلفه‌هاي فرهنگي در همه‌ي سطوح پژوهش‌هاي باستان‌شناختي وجود دارد و تنها مانع درنظر گرفتن آن‌ها، پيش‌پنداشت‌ها و انگاره‌هاي معرفت‌شناختي نادرست است.
چكيده لاتين :
The study concerned with “the archaeology of dwelling” as a new theoretical approach with its own problematics and thematics. Dwelling perspective in archaeology is the product of some epistemological lack in the discipline; the lack of research in those kinds of phenomena which could be marked truly as cultural/cognitive; Phenomena unexplainable in ecological, environmental, geographical and anthropological terms. This weakness comes from such a consideration in conventional view of archaeology as a discipline unable to investigate past meanings through material remains. According to epistemological basis of the study, it has been emphasized that meanings have inevitably materiality’s of their own kind, making it impossible to distinguish material and mental, locating each of them in the opposite pole. The problematics of the study was to recover a kind of credit for archaeology in that, it can approach factors beyond ecological, geographical or anthropological, without losing its archaeological accurateness; factors such as cognitive, metaphysical, semiotic, and conceptual. The study defined dwelling philosophically, anthropologically and archaeologically to build up three levels of archaeological facts, each of them with their own problematics and thematics. At last, archaeological dwelling is concerned with a level of human material facts which were hidden systematically from the discipline under the terms such as “mental”, “psychic”, “unreachable” or “without evidence” until recently. A case of Sarfiroozabad used as an explanation of its practical applicability.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
پژوهش هاي باستان شناسي ايران
فايل PDF :
7746183
لينک به اين مدرک :
بازگشت