باز توليد «كهن الگوي تقابل خير و شر» در سه رمان نوجوان با كمك شيوه اسطوره سنجي ژيلبر دوران

Reproducing the Archetype of the Conflict between Good and Evil in Four Young Adult Novels Using the Method of Measuring Imagination by Gilbert Durand

تاثير كهن الگوها بر ناخودآگاه فردي و جمعي ما قدرتمند اما ناپيداست و مي تواند شيوه ي تفكر و كنش ما را شكل دهد؛ اما بعضي از كهن الگوها تاثير عميق تر و گسترده تري بر روان جمعي يك ملت دارند اين پژوهش بر آن است تا نخست نشان دهد اين كهن الگو چگونه شكل گرفته است و دوم چگونگي باز توليد آن را با كمك نظام منظومه هاي روزانه و شبانه ژيلبر دوران در چهار رمان طلسم شهر تاريكي، دليران قلعه آخولقه و راهزن ها بررسي كند و نشان دهد بازتوليد اين كهن الگو در داستان چگونه مي تواند با ساده سازي پيچيدگي هاي دنياي واقعي و مناسبات انساني و تقسيم همه چيز به دو قطب داراي مرزبندي هاي ازلي ابدي غيرقابل تغيير، نوعي از مواجهه با جهان را به مخاطب القاء كند كه ميتواند متضمن قضاوت هاي نادرست، افراطي گري و عدم تحمل نظرات متفاوت و در نتيجه خشونت توجيه شده باشد.

The impact of archetypes on our individual and collective subconscious is powerful but invisible, and can shape our thinking and action. However, some of the archetypes have a deeper and wider impact on the collective psychology of a nation. This study aimed at indicating the ancient roots of this archetype and its transformations using Le Régime Diurne and Le Régime Nocturne by Gilbert Durand in three novels, namely Spell of the Dark City, Fortresses of the Akhulgheh Castle, and The Bandits. Finally, it was indicated that reproduction of this archetype in tales offers some ways of dealing with the world to the audience by over-simplifying the complexities of real world and human relations, and dividing everything into a dipole with irreplaceable immutable-eternal boundaries which involves incorrect judgments, extremism and intolerance towards different opinions and as a result of justified violence.