پديد آورندگان :
كشاورز حداد, غلامرضا دانشگاه صنعتي شريف - دانشكده اقتصاد و مديريت - گروه اقتصاد , صفامنش, هانيه دانشگاه آزاد اسلامي شيراز - دانشكده اقتصاد و مديريت - گروه اقتصاد , زارع, هاشم دانشگاه آزاد اسلامي شيراز - دانشكده اقتصاد و مديريت - گروه اقتصاد , پيرائي, خسرو دانشگاه آزاد اسلامي شيراز - دانشكده اقتصاد و مديريت - گروه اقتصاد
چكيده فارسي :
در مطالعات تقاضاي مصرفي يك كالا ميتوان فرآيندهايي را ملاحظه كرد كه انتخاب و توجه به كيفيت كالا از تصميمگيري براي مصرف يا عدم مصرف آن پيروي ميكند. چنانچه متغير توضيحي كه در هر دو مرحله از فرآيند تصميمگيري مشترك است، تغيير كند، دو اثر را نشان ميدهد؛ نخست، احتمال اينكه آيا كالا مصرف بشود و دوم در صورت مصرف شدن به مساله كيفيت كالا توجه شود. اصطلاح كيفيت اشاره به هر عامل ذهني دارد كه مصرفكننده را ترغيب ميكند تا با صرف كردن مقداري پول براي آن كالا نسبت به جانشينهايش، آن را به دست آورد. هدف مطالعه حاضر بررسي ميزان اثرگذاري عوامل جمعيتشناختي و اجتماعي-اقتصادي بر انتخاب كيفيت گوشت دام و گوشت به صورت همفزونشده (دام، طيور و آبزيان) و همچنين برآورد كشش كيفيت مرتبط با اين عوامل براي دادههاي مقطعي بودجه خانوارهاي شهري و روستايي ايران در سال 1393 است. رويكرد هكمن دومرحلهاي (1979) به طورگستردهاي در تخمين اين نوع مدلها استفاده ميشود. يافتههاي اين تحقيق نشان ميدهد، مهمترين متغير تعيينكننده ميزان كيفيت تقاضا شده توسط خانوار، سطح درآمد و بعد از آن سطح سواد است. در اين مطالعه كشش درآمدي كيفيت براي تمامي نمونهها مثبت و از نظر آماري معنيدار به دست آمده است. پس از درآمد، متغيرهايي مانند جنسيت، سن و تحصيلات سرپرست خانوار اثر معناداري بر كيفيت تقاضا دارند.