عنوان مقاله :
مقايسه نظريات مولوي درباره زبان، عشق و آفرينش در مثنوي معنوي
عنوان به زبان ديگر :
No tille,No Abstract
پديد آورندگان :
نورآذر، شاپور دانشگاه آزاد اسلامي واحد پارس آباد مغان - گروه زبان و ادبيات فارسي، پارس آباد مغان، ايران
كليدواژه :
زبان , عشق , عرفان , مثنوي معنوي , آفرينش
چكيده فارسي :
در انديشه عرفاني مولانا حقيقت زبان ريشه در معنا دارد كه منبعث از بارگاه الهي است. مولانا در «مثنوي» نسبت به زبان ديدگاهي كاملا دروني و محتوايي دارد. در نظر وي دنيا همواره در حال تحول است و هر لحظه مشكل و صورت تازه اي مي يابد. در تعاملات عرفاني مولوي پيرامون زبان، حقيقت زبان چيزي از جنس لفظ نيست بلكه از جنس صداست و آن «صدا» سرچشمه اصلي كلمات است. نظريات عرفاني مولانا بر اركان خاصي استوار است كه يكي از آن ها ركن عشق كه مولانا آن را در لابه لاي اشعار خود اساس پيشرفت ها و كرامت هاي انساني مي داند و در عين حال مولانا خداوند را مظهر و محور اصلي عشق معرفي مي كند. عشق به خداوند در سرتاسر «مثنوي» شريف با عشق است. نظام موجود در جهان با هماهنگي خاصي قابل رويت است و حكمت خداوند ايجاب مي كند كه همه چيز و همه كس در محل به خصوص خويش بگيرند.
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي