عنوان مقاله :
تبيين رابطۀ پيكرهبندي فضايي و تعاملات اجتماعي، با استفاده از برهمكنش نحو فضا و روانشناسي بوم شناختي
پديد آورندگان :
همداني گلشن ، حامد دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده معماري , مطلبي ، قاسم دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده معماري , بهزادفر ، مصطفي دانشگاه علم و صنعت ايران - دانشكده مهندسي معماري و شهرسازي
كليدواژه :
جانمايي , طرحبندي , محيطهاي مسكوني , نحو فضا , قرارگاههاي رفتاري , چيدمان فضا , سينومورفي , همساختي
چكيده فارسي :
در اين پژوهش ويژگي هاي فرهنگي اي شناسايي مي شود كه در هر جامعه اي بايد پيش شرط مطالعات نحو فضا قرار گيرد. هدف از آن سنجش و ارزيابي نتايج نظريۀ نحو فضا با استفاده از يك مدل تجربي است. براي اين منظور، سه كوي مسكوني، كه هر سه در دورۀ پهلوي دوم شكل گرفته اند، به صورت هدفمند از ميان كوي هاي متعدد برگزيده شده است. مدل نظري نحو فضا را بر روي آن ها اعمال مي گردد و سپس، با استفاده از مدل تجربي كه در مطالعات ميداني پژوهشگر شكل گرفته است، به سنجش و ارزيابي مدل نظري نحو فضا پرداخته مي شود. فرضيۀ اصلي پژوهش اين است كه واقعيت بيروني رخدادها با مدل نظري نحو فضا تطابق ندارد و براي تطابق آن با نتايج تجربي مي توان از نظريۀ قرارگاه هاي رفتاري راجر باركر بهره گرفت. براي شكل دهي به مدل نظري نحو فضا، توسط نرم افزار دپت مپ، با استفاده از نقشه هاي خطي، مدل ارتباط ميان فضاها و اتصالات فضاها به يكديگر به صورت يك طيف رنگي ترسيم مي شود. از سوي ديگر، به منظور شكل دهي به مدل تجربي از روش مشاهدۀ مستقيم استفاده مي شود. در اين خصوص، نمونه هاي موردي پژوهش كوي هاي نارمك، يوسف آباد، و شهرك غرب هستند، نگارندۀ اول در دوره هاي چهارماهه در ميان مردم آن مناطق اقامت داشته و نتيجۀ مشاهدات مستقيم و تجربيات خود را ثبت كرده كه در اين پژوهش از آن ها استفاده شده است. بر اساس نظريات راجر باركر، از ميان مشاهدات روزمره، قرارگاه هاي رفتاري به تمايز مشخص مي شوند. درنهايت از تطابق مدل نظري نحو فضا و مدل روان شناسي بوم شناختي، خلأ هاي نظريۀ نحو فضا نمايان مي شود. نتيجه اينكه، فرهنگ جامعۀ ساكن در نوع استفاده از نحو فضا نمي تواند ناديده گرفته شود. ويژگي هاي فرهنگيْ الگوهاي رفتاري حركت را تغيير مي دهد و تغيير الگوهاي رفتاري حركتي به معني تغيير مباني اوليه اي است كه نحو فضا بر آن بنا شده است. بنا بر اين واقعيت هاي بيروني تعاملات اجتماعي قابل مشاهده در كوي هاي مسكونيْ برآيندي از نظريۀ نحو فضا و نظريۀ قرارگاه هاي رفتاري هستند و هر يك بدون ديگري ناقص است و تنها گوياي بخشي از واقعيت بيروني است.