بررسي تطبيقي ديدگاه‌هاي هيوم، لوئيس، و مكي در باب عليت

A Comparative Study on Hume, Lewis and J. L. Mackie`s Views on Causation

عليت يكي از مسائل مهم فلسفي است كه تحليل‌هاي هيوم آن را با چالش‌ها و معضلات زيادي روبرو ساخته و تئورسين‌هاي بسياري را به نظريه‌پردازي در اين خصوص واداشته است. از جملۀ اين نظريه‌پردازان مي‌توان به تلاش‌هاي دو فيلسوف تحليلي، يعني لوئيس و جي. ال. مكي در اين خصوص اشاره كرد كه هر دوي آن‌ها اساس و بنياد نظريۀ خود را بر پايۀ نقد و اصلاح نظريۀ هيوم بنا نموده‌اند. نويسنده در اين مقاله با يك بررسي تطبيقي، به تبيين منطقي رويكردهاي مزبور مي‌پردازد و "ابهام در مدلول علت" را به عنوان يكي از مهم‌ترين عوامل نارسايي و نقصان در رويكردهاي مزبور معرفي مي‌كند. از نگاه او، اگر چه به گفتۀ لوئيس رويكرد هيوم تنها متضمن علت‌هاي كافي است و به همين سبب جامع نيست. رويكرد خود لوئيس نيز تنها متضمن علت‌هاي لازم است. بنابراين در مظان همين اتهام قرار خواهد داشت. سرانجام نويسنده با تبيين ديدگاه پيچيدۀ جي.ال. مكي، آن را به عنوان ديدگاه مطلوب‌تر مي‌پذيرد و بر اين نكته نيز تأكيد مي­ كند كه توسل تبيين‌گرايان يك رويداد خاص به شرطي‌هاي خلاف واقع در وصول به شرط‌ هاي لازم آن، در اغلب موارد اجتناب‌ناپذير است، ليكن در چنين مواردي ضروري است كه مدلول علت كاملاً مشخص گردد.

Causation is one of the most important philosophical issues criticized by Hume's analysis and caused many philosophers to find solution and explanation. Lewis and J. L. Mackie, as analytic philosopher built the foundation of their theory upon the critique and modification of Hume's theory. The aim in this paper is to deal with, the issue and the authors attempt to present a comparative study by logical explanation on these approaches and introduce the "ambiguity in causation" as one of the most important factors of failure in these approaches. Although, according to Louis, as the authors hold, Hume's approach only implies sufficient causes and so is not comprehensive, Lewis's own approach only involves the necessary reasons, and therefore it envisages a charge of the same challenge. Finally, the authors explained the complex view of J. L. Mackie and accepts it as a more favorable view and also emphasizes that It is inevitable for scholars used of counterfactual conditions to obtain the necessary conditions., But in such cases it is necessary to define the type of causes.