عنوان مقاله :
تاثير توانمندسازي سياسي زنان بر حكمراني خوب: (درسهايي از سوئد براي ايران)
عنوان به زبان ديگر :
The Impact of Women's Political Empowerment on Good Governance: lessons from Sweden for Iran
پديد آورندگان :
آزموده، فهيمه دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده اقتصاد و علوم سياسي , حاجي يوسفي، امير محمد دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده اقتصاد و علوم سياسي - روابط بين الملل و علوم سياسي
كليدواژه :
توانمندسازي , ايران , توانمند سازي سياسي زنان , حكمراني خوب , سوئد
چكيده فارسي :
هدف اين نوشتار بررسي و تحليل تاثير توانمندسازي سياسي زنان بر حكمراني خوب در سوئد و يافتن الگويي از اين حيث براي ايران است. سوئد به عنوان كشوري پيشگام در برابري جنسيتي و حكمراني خوب محسوب ميشود. در ايران نيز جايگاه و حقوق زنان پس از انقلاب اسلامي بهبود يافتهاست، اما زنان همچنان با يك توسعه نامتوازن روبرو هستند و با وجود غلبه بر بخشي از انگارههاي سنتي، موانع اجتماعي، توانمندي مطلوبي در حوزه سياسي كسب نكردهاند. در همين راستا پرسش اصلي اين است كه توانمند سازي سياسي زنان چه تاثيري بر حكمراني خوب دارد و با مطالعه اين روند در كشور سوئد چه آموزههايي براي ايران ميتوان استخراج كرد؟ بر اين مبنا تحقيق حاضر ابتدا با استفاده از روش قياسي- فرضيهاي و با تركيب نظريه توانمندسازي لانگه (سطح خرد) و مالهوترا (سطح كلان) به بررسي تاثير توانمند سازي سياسي زنان بر حكمراني خوب در كشور سوئد ميپردازد و از اين طريق، مدل توانمندسازي سياسي زنان در سوئد را استخراج مينمايد. مهمترين راهكار در كشور سوئد، تشخص بخشيدن به زنان، ارائه مسئوليت اجتماعي از طريق مشاركت مدني (نهادهايمردمي، گروههاي داوطلبانه و...) و كمرنگشدن نگاه جنسيتي از طريق آموزش است. با توجه به تجربه سوئد، توانمندي سياسي زنان در سطح مياني، به عنوان بخشي كليدي براي تقويت شاخصهاي حكمراني خوب است كه بر اين اساس مدل تركيبي لانگه و مالهوترا با اضافه شدن سطح مياني تكميل ميگردد. در نهايت اين مدل كه مبتني بر تجربه سوئد است در مورد ايران به كار بسته شده و آموزههايي براي اين كشور مشخص ميگردد.
چكيده لاتين :
This article analyzes the impact of women`s political empowerment on good governance in Sweden and offers a model in this regard which may be utilized by Iran. Our main question is that what impact does women`s political empowerment in Sweden have on good governance in this country and what lessons we can learn for Iran. To answer this question, we combine Lange’s empowerment theory at the micro level (financial independence, awareness and participation), and Malhotra’s theory at the macro level (the provision of economic, social and political infrastructures), in order to come with a theoretical model to analyze the situation in Sweden. Gender equality in Sweden is being internalized through education. Women are very active in organizing and heading civil society institutions. They are also being considered equal to men in all aspects of life. Women are also considered to be one of the most important social forces in Iran, whose position has improved after the 1979 revolution. However, there are obstacles on Iranian women`s way to participate in the social and political affairs of the country and as a result help improve the scale of good governance in the country. The Swedish experience has a lot to offer for Iranian women though the differences in historical and cultural experiences of women in Sweden and Iran have to be taken into our analysis.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه علوم سياسي