عنوان مقاله :
تحمل به يخزدگي اكوتيپهاي سير (Allium sativum L.) تحت تاثير تاريخ كاشت در شرايط كنترلشده
پديد آورندگان :
پذيره ، صفيه دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده كشاورزي - گروه اگروتكنولوژي , نظامي ، احمد دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده كشاورزي - گروه اگروتكنولوژي , كافي ، محمد دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده كشاورزي - گروه اگروتكنولوژي , گلداني ، مرتضي دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده كشاورزي - گروه اگروتكنولوژي
كليدواژه :
تاريخ كاشت , خوسرمايي , درصد بقا , دماي يخزدگي , سرما
چكيده فارسي :
سير گياهي دارويي و سرمادوست است اما در مورد ميزان تحمل به سرماي آن اطلاعات چنداني در دسترس نميباشد. اين آزمايش بهمنظور بررسي ميزان تحمل اكوتيپهاي مختلف اين گياه به تنش يخزدگي، در سال 1391 در دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد، بهصورت فاكتوريل در قالب طرح پايه كاملاً تصادفي با چهار تكرار، اجرا شد. فاكتورهاي آزمايش شامل چهار اكوتيپ سير (بجنورد، تربت حيدريه، خواف و نيشابور)، هشت دماي يخزدگي (دماي صفر (شاهد)، 3-، 6-، 9-، 12-، 15-، 18- و 21-درجه سانتيگراد) و دو تاريخ كاشت (28 شهريور و 30 مهر) بودند. براي اين منظور گياهان كشت شده در گلدان در فضاي آزاد جهت خوسرمايي رشد يافته و سپس به فريزر ترموگراديان منتقل شدند. سه هفته پس از اعمال دماهاي يخزدگي درصد بقاء، دماي كشنده 50 درصد گياهان براساس درصد بقاء (LT50su)، ارتفاع، سطح برگ، دماي كاهنده 50 درصد سطح برگ (RLAT50)، وزن خشك و دماي كاهنده 50 درصد وزن خشك (RDMT50) تعيين شدند. نتايج نشان داد اثر متقابل تاريخ كاشت، اكوتيپ و دماهاي يخزدگي بر درصد بقاء، ارتفاع، سطح برگ و وزن خشك در پايان دوره بازيافت معنيدار بود. با وجود اينكه در كاشت اول تنها دو اكوتيپ بجنورد و تربت حيدريه قادر به تحمل دماي 15 درجه سانتيگراد بودند اما در كاشت دوم دو اكوتيپ تربت حيدريه و نيشابور در دماي ذكر شده بهترتيب متحمل 40 و 33 درصد تلفات گياهي شدند در حاليكه اكوتيپهاي خواف و بجنورد از حداكثر بقاء برخوردار بودند. LT50suدر اكوتيپهاي بجنورد و تربت حيدريه در كاشت اول كمتر از كاشت دوم بود، اما در اكوتيپهاي نيشابور و خواف، گياهان كاشت دوم نسبت به كاشت اول LT50su كمتري داشتند. سطح برگ اكوتيپهاي تربت حيدريه، خواف و نيشابور در كاشت دوم نسبت به كاشت اول افزايش بيشتري داشتند، در حاليكه اكوتيپ بجنورد در كاشت اول داراي بيشترين سطح برگ بود. در هر دو تاريخ كاشت كمترين RLAT50 و RDMT50 را اكوتيپ بجنورد به خود اختصاص داد، در صورتيكه در كاشت اول بيشترين مقدار اين دو شاخص در اكوتيپ خواف مشاهده شد. همبستگي بالايي بين RLAT50و RDMT50 با LT50su(بهترتيب**0.98=r و **0.90=r) وجود داشت و لذا به نظر ميرسد كه ميتوان از اين شاخصها براي ارزيابي تحمل به يخزدگي سير استفاده كرد. بررسي تحمل به سرماي سير در شرايط مزرعه، جهت بررسي همبستگي احتمالي بين نتايج آن با شرايط كنترلشده سودمند خواهد بود.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي زراعي ايران