عنوان مقاله :
رابطه بين خودتنظيمي با ميزان يادگيري واقعي دانشآموزان دختر سال سوم دوره دوم متوسطه
پديد آورندگان :
يوسف زاده ، محمد رضا دانشگاه بوعلي سينا - گروه علوم تربيتي
كليدواژه :
يادگيري , يادگيري خودتنظيمي , يادگيري واقعي
چكيده فارسي :
هدف: هدف پژوهش بررسي رابطه بين خودتنظيمي با ميزان يادگيري واقعي دانشآموزان دختر سال سوم دوره دوم متوسطه بود روش: روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بود. جامعه آماري عبارت از كليه دانشآموزان دختر سال سوم دوره دوم متوسطه ناحيه دو شهر همدان در سال تحصيلي 96-95 بود؛ كه تعداد كل آنها 1151 نفر بودند. با استفاده از روش نمونهگيري خوشهاي و با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه كرجسي و مورگان تعداد 285 نفراز دانشآموزان بهعنوان نمونه آماري انتخاب شدند. تعداد 12 پرسشنامه پس از پيگيريهاي مكرر عودت داده نشد لذا حجم نمونه واقعي 273 نفر بود. ابزار اندازهگيري عبارت بود از پرسشنامه استاندارد سنجش خودتنظيمي پنتريچ و دي گروت (1990) و پرسشنامه سنجش ميزان يادگيري واقعي كه بر اساس نظريه ريوز (2006) ساخته شده است. پايايي اين ابزارها در پژوهشهاي مختلفي موردسنجش قرار گرفته است. در اين پژوهش پايايي ابزارها با استفاده از روش آلفاي كرونباخ به ترتيب 89/. و 83/. محاسبه گرديد. براي تجزيهوتحليل دادهها از شاخصهاي آمار توصيفي شامل فراواني، درصد، ميانگين و انحراف معيار و آزمونهاي آماري بررسي نرمال بودن توزيع دادهها كالموگروف اسميرونف وآزمون تي تك گروهي و ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندگانه استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماري Spss مورد تحليل قرار گرفتند. يافتهها: يافتهها نشان داد كه ميزان خودتنظيمي و يادگيري واقعي دانشآموزان بالاتر از متوسط است و بين ابعاد خودتنظيمي و ميزان يادگيري واقعي رابطه و جود دارد و ابعاد سهگانه خودتنظيمي قادر به پيشبيني يادگيري واقعي هستند و حدود 32 درصد از واريانس يادگيري واقعي بهوسيله اين ابعاد قابل توجيه است. نتيجهگيري: يادگيري واقعي منجر به يادگيري عميق، پايدار، معنادار و لذتبخش ميشود و تابع عوامل و شرايط مختلف است و يكي از مهمترين اين عوامل پرورش مهارتهاي خودتنظيمي در دانشآموزان است.
عنوان نشريه :
دوفصلنامه راهبردهاي شناختي در يادگيري