عنوان مقاله :
پيرامون هنر سنتي در رويارويي آن با صنعت مدرن
پديد آورندگان :
بيناي مطلق، سعيد دانشگاه اصفهان - گروه فلسفه
كليدواژه :
فولكلور , صنعت مدرن , هنر ديني , هنر سنتي , هنر قدسي
چكيده فارسي :
درباره هنر سنتي بسيار شنيده ايم وخوانده ايم. هدف اين گزارش نيز مرور شنيده ها وگفته ها نيست. در اين جا ، تنها بر آنيم كه بر چند نكته اي تاكيد ورزيم و دو پرسشي پيش رو نهيم. از آنجايي كه عبارت «هنر سنتي» تا اندازه اي هم چنان مبهم است، نخست مي كوشيم ، با پيشنهاد ترتيب نسبتا نويي، از اين ابهام بكاهيم. وانگهي تعريف هنر سنتي، از جمله هنر اسلامي، به نظر دشوار مي آيد؛ به ويژه اگر از منظري تاريخي به آن بنگريم. براي همين گروهي هم چنان در وجود هنري به نام هنر اسلامي ترديد روامي دارند؛ به همان سان كه فلسفه اسلامي، چونان شعبه اي از فلسفه قديم، مورد پذيرش برخي نيست. لذا، پس از ارائه ترتيبي براي هنر سنتي، به عللي مي پردازيم كه به واسطه آن تعريف هنر سنتي، به ويژه هنر اسلامي، دشوار مي نمايد.سر انجام، با روياروي نهادن هنرسنتي، به ويژه معماري وصنايع دستي، و دست آورد (ماشين آورد) هاي صنعت مدرن، يك پرسش به ميان مي آوريم: چگونه مي توان، با نظر به هنر سنتي و در پرتو آن، از زيبائي توليدهاي صنعت مدرن سخن گفت؟ به بيان ديگر، چگونه مي توان ، بر مبناي هنر سنتي، گونه اي زيباشناسي براي صنعت مدرن پي ريخت و، افلاطوني بگوييم، آن را از «زمختي كارخانه» تا اندازه اي رهايي بخشيد؟