تحليل صدور انقلاب اسلامي مبتني بر بازاريابي سياسي كنش مبناء

هدف: انقلاب اسلامي به عنوان يكي از بزرگترين تحولات سياسي اجتماعي تاريخ معاصر قابل مطالعه است. در اين راستا يكي از مهم‌ترين اهداف انقلاب اسلامي، موضوع صدور انقلاب اسلامي بوده و هست، اما كمبود چارچوب‌هاي روشمند دراين زمينه، همواره يكي از موانع جدي در عملياتي شدن اين هدف بوده است. روش شناسي پژوهش: در اين تحقيق سعي شده با استفاده از روش بازاريابي سياسي گامي به سوي طراحي چارچوب‌عملي در اين زمينه برداشته شود. اين كه چارچوب صدور انقلاب اسلامي مبتني بر روش بازاريابي سياسي كنش مبناء چه ويژگي‌هاي دارد؟ به عنوان پرسش اصلي اين تحقيق مطرح مي‌باشد. هدف اصلي اين تحقيق، زمينه‌سازي براي حل مشكلات پيش روي صدور انقلاب اسلامي و در نتيجه كمك به گسترش آرمان‌هاي آن مي‌باشد. اين تحقيق از نوع توسعه‌اي كاربردي مي‌باشد. براي جمع‌آوري اطلاعات از روش اسنادي با تكنيك‌هاي كتابخانه‌اي و مصاحبه و براي تحليل اطلاعات از روش تفسيري با محوريت تحليل كيفي استفاده شده است. در اين راستا در اين تحقيق سعي شده است تا از سويي با تبيين مفاهيم و ابعاد بازاريابي سياسي به ترسيم چارچوب بازاريابي سياسي پرداخته شود و از سويي ديگر با تبيين قواعد كاربست صدور انقلاب اسلامي مبتني بر اين چارچوب، به عرصه بازاريابي سياسي صدور انقلاب اسلامي قدم نهاد. يافته‌ها: بنابر يافته‌هاي تحقيق هر چقدر جمهوري اسلامي ايران بتواند مبتني بر چارچوب بازاريابي سياسي كنش‌مبناء كه تعريف يك محيط تعاملي بين نياز جامعه هدف و پيام صادره از انقلاب و مديريت تصوير انقلاب مبتني بر اين چرخه است را رعايت نمايد از موفقيت بيشتري در زمينه صدور انقلاب برخوردار خواهد بود. نتيجه‌گيري: مهم‌ترين نكته در تحقيق اين است كه مبتني بربازاريابي سياسي، اين رويه كه بازيگر ارائه كننده ارزش در يك بستر نخبگاني و غيرمبتني بر فهم تعاملي به توليد بسته‌هاي معنايي مشترك جهت صادرات آن بپردازد امري خطاء و ساده‌انگارانه است و اين فرآيند در يك بستر تعاملي و در يك فرآيند پويا رقم مي‌خورد.