تحليل مسائل اجراي خط‌مشي‌هاي اداري

خط‌ مشي‌ گذاري عمومي شامل سه مرحله اصلي تدوين، اجرا و ارزيابي است. در مسير اجراي كامل خط‌ مشي، عوامل بازدارنده و تنگناهاي زيادي وجود دارند كه شناسايي عمد‌‌‌‌ه‌ ترين آنها به منظور كارآمد كردن اجراي خط ‌مشي از اهداف اصلي اين پژوهش مي‌ باشد. از آنجاكه خط‌ مشي گذاري عمومي به‌ طور ذاتي يك حوزۀ پيچيده تلقي مي‌شود، طبق قانون ضرورت تنوع بايد با آن به ‌صورت پيچيده برخورد كرد؛ بنابراين مواجهه با مسائلي كه داراي پيچيدگي ساختاري بوده و ذي نفعان ديدگاه ‌هاي متفاوتي نسبت به آن دارند، موجب افزايش به‌كارگيري روش شناسي سيستم نرم در حل مسائل مديريتي شده است. از سوي ديگر نواقص اين رويكرد در فاز مدلسازي، انگيزه اي براي بهره گيري از رويكرد پويايي‌شناسي سيستم ايجاد كرده است. در اين پژوهش با بهره ‌گيري از رويكرد تركيبي به تحليل و مدلسازي اجراي خط ‌مشي هاي سازماني پرداخته شده است. پژوهش از نوع كيفي است. نمونه آماري پژوهش متشكل از كارگران و كارفرمايان است. روش نمونه ‌گيري به صورت تركيبي از هدفمند قضاوتي و گلوله برفي است. نتايج نشان مي ‌دهد در مسير اجراي خط‌ مشي هاي سازماني موانعي وجود دارد كه از سه ديدگاه اداره، كارگر و كارفرما بررسي شده و پس از تشريح اين ديدگا‌‌ه‌ ها، روابط مذكور در قالب مدل هاي مفهومي ارائه شده است. در خاتمه شاخص‌ هاي مطلوب با شاخص‌ هاي موجود مقايسه و مشخص شد كه امكان اجراي آن براي تمام شاخص‌ ها در طول محدوده زماني به دلايل فني و فرهنگي وجود نداشته و مشاهده تغييرات آن بايد در بلندمدت صورت گيرد. خط مشي گذاري عمومي شامل سه مرحله اصلي تدوين، اجرا و ارزيابي است. در مسير اجراي كامل خط مشي، عوامل بازدارنده و تنگناهاي زيادي وجود دارند كه شناسايي عمده ترين آنها به منظور كارآمد كردن اجراي خط مشي از اهداف اصلي اين پژوهش مي باشد. از آنجاكه خط مشي گذاري عمومي به طور ذاتي يك حوزۀ پيچيده تلقي مي‌شود،طبق قانون ضرورت تنوع بايد با آن به صورت پيچيده برخورد كرد؛ بنابراين مواجهه با مسائلي كه داراي پيچيدگي ساختاري بوده و ذي نفعان ديدگاه هاي متفاوتي نسبت به آن دارند، موجب افزايش به‌كارگيري روش شناسي سيستم نرم در حل مسائل مديريتي شده است. از سوي ديگر نواقص اين رويكرد در فاز مدلسازي، انگيزه اي براي بهره گيري از رويكرد پويايي‌شناسي سيستمايجاد كرده است. در اين پژوهش با بهره گيري از رويكرد تركيبيبه تحليل و مدلسازي اجراي خط مشي هاي سازماني پرداخته شده است. پژوهشازنوعكيفي است.نمونه آماري پژوهش متشكل از كارگران و كارفرمايان است. روشنمونه گيريبه صورت تركيبي از هدفمند قضاوتي وگلولهبرفياست. نتايج نشان مي دهد در مسير اجراي خط مشي هاي سازماني موانعي وجود دارد كه از سه ديدگاه اداره، كارگر و كارفرما بررسي شده و پس از تشريح اين ديدگاه ها، روابط مذكور در قالب مدل هاي مفهومي ارائه شده است. در خاتمه شاخص هاي مطلوب با شاخص هاي موجود مقايسه و مشخص شد كه امكان اجراي آن براي تمام شاخص ها در طول محدوده زماني به دلايل فني و فرهنگي وجود نداشته و مشاهده تغييرات آن بايد در بلندمدت صورت گيرد.