شماره ركورد :
1122295
عنوان مقاله :
بررسي لطايف سبعه و پيامبران وجودي هفت‌گانه از عطار تا شيخ علاءالدوله سمناني
عنوان به زبان ديگر :
Study of the Lataef Sab’a and the seven existential prophets from Attar to Sheikh Ala al-Dawlah Semnani
پديد آورندگان :
امامي، علي اشرف دانشگاه فردوسي مشهد - گروه اديان و عرفان تطبيقي , چناري، علي اكبري دانشگاه فردوسي مشهد
تعداد صفحه :
17
از صفحه :
189
تا صفحه :
205
كليدواژه :
لطايف سبعه , پيامبران هفت گانه وجودي , روح , نور محمديه , علاءالدوله , ابن عربي
چكيده فارسي :
شيخ علاءالدوله (657ـ736 هـ.ق) در آثار مختلف خود به ­ويژه رسايل فارسي به اين مسئله كه دل انسان چگونه مي­تواند جلوه ­گاه و آينه تجلي جلال و جمال الهي شود، اشاره كرده است و از اين رهگذر به «لطايف سبعه» پرداخته است. نظريۀ لطايف سبعه و تطبيق آن با پيامبران وجودي هفت‌گانه تاكنون با نام علاءالدوله سمناني شناخته شده است، اما اينكه آيا تا قبل از وي كساني ديگري نيز به اين مسئله پرداخته‌اند يا نظريۀ لطايف سبعه و تطبيق آن با پيامبران وجودي هفت‌گانه نوآوريِ خود شيخ علاءالدوله بوده است، جاي تأمل و بررسي دارد. با بررسي، تحليل و مقايسۀ مصنفات فارسي شيخ علاءالدوله با رسالۀ شق الجيب ابن‌عربي به اين نكته رهنمون شديم كه شيخ علاءالدوله علي‌رغم اختلاف شديد با ابن‌عربي به ­ويژه در مسئلۀ وحدت وجود، شديداً تحت‌تأثير او بوده است، تا آنجا كه مي­توان گفت كه برخي از مطالب شيخ علاءالدوله دربارۀ لطايف سبعه دقيقاً ترجمۀ مطالب رسالۀ شق الجيب ابن‌عربي است. تنها بُعد جديدي كه علاءالدوله بر مباحث ابن‌عربي اضافه كرده است، علاوه بر شرح و بسط‌دادن آن‌ها، تطبيق اين لطايف با پيامبران وجود هفت‌گانه­ اي است كه عطار در مصيبت‌نامه از آن‌ها نام برده است. تأثيرپذيري علاءالدوله از عطار را مي­توان از مقايسۀ مصيبت‌نامه با رسالۀ سربال البال به‌خوبي دريافت كه هر دو عارف پس از سير در عوالم مختلف آفاقي و ناسوتي به اين نتيجه مي­رسند كه سالك بايد در روح و جان خود كه عبارت از نور محمديه است، سير كند. ازاين‌رو، مي‌توان گفت كه نوآوري شيخ علاءالدوله در اين است كه توانسته پيامبرانِ هفت‌گانه‌اي را كه عطار در مصيبت‌نامه به آن‌ها اشاره كرده، با لطايف سبعه‌اي كه ابن‌عربي در رساله شق الجيب به آن‌ها پرداخته است، تلفيق كند. علاوه بر اين، شيخ علاءالدوله براي اولين بار نظريۀ تفسيري خود را بر مبناي همين لطايف بنيان گذاشته است. امري كه نه عطار و نه نجم‌الدين رازي در تأويلات عرفاني خود و نه ابن‌عربي هيچ‌يك از آن بهره نگرفته‌اند.
چكيده لاتين :
Sheikh Ala Al-Dawlah (657-736 AH) in his various works, especially Persian epistles, refers to the issue of how the human heart can be a manifestation and a mirror of the manifestation of divine glory and beauty, an‎d through this, he has dealt with "Lataef Sab’a". Before him, Ibn Arabi briefly had discussed this issue in the treatise of Shaq al-Jayb. Lataef Sab’a's theory and its application to the seven prophets of existence has so far been known as Ala 'al-Dawlah Semnani, but whether others have addressed this issue before him or whether this theory was innovation of Sheikh Ala' al-Dawlah himself remains to be seen. A comparative study of Sheikh Ala al-Dawlah's Persian works with Ibn Arabi's treatise on Shaq al-Jayb has led us to note that Sheikh Ala al-Dawlah was strongly influenced by Ibn Arabi, especially in the matter of the unity of existence, despite his sharp differences. As far as can be said, some of the contents of Sheikh Ala al-Dawlah about Latef al-Sab'a are exactly the translations of the contents of Ibn Arabi's treatise on Shaq al-Jajib. The only new dimension that Ala al-Dawlah has added to Ibn Arabi's discussions, in addition to describing and expanding them, is the application of these subtleties to the prophets of the seven existence that Attar has mentioned in Mosibat Nameh. Therefore, it can be said that Sheikh Ala al-Dawla's innovation is that he was able to combine the seven prophets mentioned by Attar in Mosibat Nameh with h "Lataef Sab’a" that Ibn Arabi dealt with in his treatise Shaq al-Jayb. In addition, for the first time, Sheikh Ala al-Dawlah based his interpretive theory on the same Lata’f. This is something that neither Attar nor Najmuddin Razi and Ibn Arabi have used in their mystical interpretations.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
اديان و عرفان- دانشگاه تهران
فايل PDF :
7753739
لينک به اين مدرک :
بازگشت