عنوان مقاله :
بررسي سينماي آخرالزمان در سه دهه اخير، بر اساس كتاب مقدس
پديد آورندگان :
سلطاني ثاني ، عباس ندارد - ندارد - ندارد , آيتي ، نصرتالله پژوهشكده مهدويت مؤسسه آينده روشن - ندارد - ندارد
كليدواژه :
آخرالزمان , كتاب مقدس , سينماي هاليوود , الهيات مسيحي , منجي موعود ,
چكيده فارسي :
نوشتار پيش رو تلاشي است براي بررسي و تحليل نشانهها و ويژگيهاي سينماي آخرالزمان و چگونگي پيدايش و شكلگيري آن با تكيه به مباني ديني اين سينما بر اساس آموزههاي موجود در كتاب مقدس در پارادايم فرهنگ و ادبيات حاكم بر جهان امروز، بهويژه جامعه غربي كه به شدت تحت تأثير آموزههاي تصويري سينما در موضوع آخرالزمان قرار گرفته است. با نگاهي به كميت فيلمهاي آخرالزماني در مقايسه با تعداد توليدات سالانه، نميتوان به طور قطع گفت كه مسئله آخرالزمان تنها دغدغه سينماي معاصر است؛ اما ميتوان اين مسئله را يكي از موضوعات اصلي آثار سينماي آخرالزمان دانست كه افزون بر نشان داد نوع نگرش آخرالزماني در جوامع غربي، نوعي تأثيرگذاري براي جوامع ديگر نيز به شمار ميرود.ميتوان گفت آنچه امروزه با نام سينماي آخرالزمان شاهد آن هستيم، در پي اهدافي است كه لزوماً بر مطابقت با آموزههاي كتاب مقدس تعهدي ندارد. ميتوان گفت ادبيات حاكم بر سينماي آخرالزمان به شدت انسانگرايانه است و بر اساس خواستههاي انسان مدرن امروزي شكل گرفته است. منجي موعود به عنوان كاراكتر بازيگر نقش اول سينماي آخرالزمان، مهمترين ويژگي اين سينماست. درباره شخص و شخصيت منجي و جهان پيش و پس از رخداد آخرالزماني، بايد گفت آنچه در سينماي آخرالزمان ديده ميشود با متون ديني همخواني ندارد و حتي برخي آثار با آنها مخالف يا متناقض است. متون اديان و انديشمندان آيندهگرا، بارها منجي مصلح، عدلگستر و معنوي را به عنوان فرد موعود به تصوير كشيدهاند؛ اما بر خلاف آن، فيلمها هر شخصي را به عنوان منجي معرفي ميكنند و در اين مسئله، هيچ حدي براي آن قائل نيستند. مصاديقي كه در فضاي سينمايي، از منجي موعود به تصوير كشيده شدهاند به گونهاي هستند كه نميتوان آنها را به عنوان منجي موعود تأويل كرد. درباره دوران پس از رخداد آخرالزمان نيز آنچه در سينماي آخرالزمان به تصوير كشيده ميشود، با متون و نگرش ديني همخواني ندارد. عمده اختلاف آنها را ميتوان در نشان دادن سرانجامي سياه و عاري از اميد براي انسانها دانست. اين نگرش، نااميدياي فراگير را در پي خواهد داشت كه به تشكيل فرقههاي رنگارنگ و انحرافات شخصيتي متنوع ميانجامد. شيوه نگارش اين نوشتار، بر اساس روش تحليلي _ توصيفي و با استفاده از منابع كتابخانهاي است.