نظريه بار شناختي در يادگيري چندرسانه‌اي: بررسي سير تحول تاريخي و نقدي بر چارچوب نظري

Cognitive Load Theory in Multimedia Learning: A Review of the Historical Evolution and a Critique on the Theoretical Framework

هدف اصلي اين مقاله، معرفي نظريه بار شناختي در يادگيري چندرسانه‌اي، مروري بر سير تحول تاريخي و نقدي بر چارچوب نظري آن مي‌باشد. يافته‌هاي به دست آمده حاكي از آن است كه نظريه بار شناختي به عنوان يكي از تأثيرگذارترين نظريه‌ها در طراحي محيط‌هاي يادگيري چندرسانه‌اي شامل سه مرحله تحولي بار شناختي بيروني در حل مسئله، بار شناختي دروني و فرضيه مجموع اوليه و نيز بار شناختي مطلوب و فرضيه مجموع ثانويه را پشت سر گذاشته است. همچنين، با نقدي بر چارچوب نظريه بار شناختي بيان شد كه بار شناختي مطلوب به اندازه مفاهيم بار دروني و بيروني، نقش تبيين و پيش‌بيني كنندگي در نظريه بار شناختي ندارد. بنابراين، يك چارچوب دووجهي شامل بارهاي شناختي دروني و بيروني مي‌تواند علاوه بر شفاف و ساده‌سازي چارچوب اين نظريه، از گسترش بي‌رويه مرزهاي آن و نيز از توسعه نابجاي ابزارهاي اندازه‌گيري و انواع سه‌گانه بار شناختي جلوگيري نمايد.

The primary purpose of this study was to introduce the cognitive load theory in multimedia learning, review its historical evolution, and present a critique of its theoretical framework. In this paper, we articulated the following three primary stages of development in cognitive load theory;   extraneous cognitive load in problem-solving, intrinsic cognitive load and the first additivity hypothesis, and germane cognitive load and the second additivity hypothesis. Besides, we argued that the germane cognitive load does not play the explanatory and predictive role in cognitive load theory as much as the intrinsic and the extraneous load types. Therefore, a dual framework including intrinsic and extraneous cognitive loads can clarify and simplify the framework of this theory and prevent irregular extension of its boundaries, as well as the inadequate development of instruments for measuring triple cognitive loads.