شماره ركورد :
1127550
عنوان مقاله :
اتكاي حدِّ وسط بر قاعدۀ درست ؛ نقدي بر تفسير حدِّ وسط ارسطويي به مثابه معيارِ خود‌بنيادِ عمل اخلاقي
پديد آورندگان :
مير شرف الدين، جمال الدين دانشگاه تهران - دانشكده ادبيات و علوم انساني، تهران
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
153
تا صفحه :
176
كليدواژه :
حدِّ وسط‌‌ , قاعدهٔ درست‌ , عمل‌‌ , معيار عمل اخلاقي‌ , شناخت جزئي‌‌ , فهم عملي (فرونسيس)
چكيده فارسي :
حدِّ وسطْ غالباً مهم‌ترين مفهوم در نگرش اخلاقي ارسطو معرفي شده، تا حدي كه در بسياري سنّت‌هاي تفسيري نه يكي از مفاهيم‌‌، بلكه جوهرۀ نظريه اخلاقي ارسطو انگاشته شده است. اين امر موجب گرديده تا درستي و نادرستيِ نگرش اخلاقي ارسطو در گروِ اثبات يا نفيِ وجاهتِ حدِّ وسط به مثابه معيار عمل اخلاقي قلمداد شود. با بررسي مسير حركت تفكر ارسطويي در اخلاق نيكوماخوس، آشكار مي‌شود كه او حدِّ وسط را همچون امكاني در فهم و تحقّق خير عملي معرفي مي‌كند، اما در ادامهٔ مسير به سنجشِ توانمندي آن در تحقّق غايت پژوهش عملي مي‌پردازد. در طول مسير، روشن مي‌شود كه حدِّ وسط در قامت قاعده‌اي كلي‌‌، تنها بيان‌گر اين است كه مي‌بايست در هر موقعيتْ به عملي متناسب با آن دست يازيد. در واقع‌، بايد حدِّ وسط در هر وضعيتْ بنا بر مقتضيات متعدد و متغيّرِ هر موقعيت‌‌، توسط شخصِ عامل اخلاقي تعيين شود. نتيجهٔ اين امر اين است كه حد وسط‌‌، شهودي جزئي است، نه معياري كلي و به همين جهت، خودْ نيازمند قاعده‌اي كلي در تعيين جزئي آن است. در نگرش ارسطو، حدِّ وسط بر قاعده‌اي درست استوار است كه درستيِ آن برخاسته از بستري است كه آن را شكل داده است؛ اين بستر نهايي و تكيه‌گاهِ بنيادين كه قاعدهٔ درست در آن حضور دارد «فرونسيس» يا حالت دارندگيِ قاعدهٔ درست _ بر اساس دانايي عمليِ برخاسته از تجربيات عملي _ است. بنابراين، حدِّ وسطْ متكي بر قاعدهٔ درستي است كه خود در فرونسيس حضور دارد و به همين جهت، حدِّ وسط ارسطويي معيار و قاعده‌ا‌ي نهايي و خود‌‌بنياد در فهم و تعيين عملِ درست نيست‌‌، بلكه خود بر قاعدهٔ درست استوار است؛ قاعده‌اي كه با دانايي عملي (فرونسيس) همچون توانيْ در شناختن و عمل‌كردن، محقّق مي‌شود.
چكيده لاتين :
The mean has mostly been considered in the history of Aristotelian Ethics’ commentaries as the main idea of his ethical thought so that it transformed from an ethical concept to his ethical theory. Thus, the validity of the Aristotelian ethical attitude is evaluated by the mean as the central thesis. However, it becomes apparent by pursuing the procedure of the Aristotelian investigation in the text of the Nicomachean Ethics that the mean is first presented as a possibility for the necessity of the best choice’s understanding in every given practical situation. The final signification and the substantial content of the mean is that the best choice must be chosen by every individual agent at any particular action considering all the multiple, variable and conditioned factors. Because the mean is an individual intuitive grasping, it needs a right rule; relying on which, as a universal criterion, we determine any particular mean in every special circumstance. The right rule itself consists of the right reason. Having surveyed various kinds of knowledge, Aristotle arrives at practical reason, which is an agent’s dispositional power generally and in comprehending and actualizing the best particular option particularly. The mean, therefore, depends on the right rule which itself relies on the correct reason or practical understanding (Phronesis).
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي - كلامي
فايل PDF :
7824745
لينک به اين مدرک :
بازگشت