مقايسه اجتناب‌تجربي و تحمل‌آشفتگي‌هيجاني در زنان وابسته به مواد و عادي

The Comparison of Experiential Avoidance and tolerance of emotional disturbances in women substance abuse and normal women

هدف از انجام اين پژوهش مقايسه اجتناب‌تجربي و تحمل‌آشفتگي‌هيجاني در زنان وابسته به مواد و عادي بود. روش اين پژوهش علي مقايسه‌اي بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه زنان(معتاد و غيرمعتاد) ساكن شهر كرمانشاه در پاييز 1397 بود. براي هر گروه 30 زن به روش نمونه‌گيري در دسترس از جامعه آماري فوق و 30 زن غيرمعتاد از اعضاي خانواده و وابستگان درجه اول به عنوان گروه مقايسه انتخاب و با توجه به معيارهاي ورود همتا شدند و با حضور پژوهشگر به پرسش‌نامه‌هاي اجتناب تجربي و تحمل‌آشفتگي‌هيجاني پاسخ دادند. داده‌هاي جمع‌آوري شده نيز با استفاده از ابزارهاي آمار توصيفي و آزمون تحليل واريانس يك راهه (آنوا) تحليل شد. نتايج نشان داد كه زنان وابسته به مواد در ميانگين نمرات اجتناب‌تجربي و مؤلفه‌هاي تحمل، جذب، تنظيم، با گروه عادي تفاوت معناداري داشت. اين نتايج آشكار كرد كه زنان وابسته به مواد نسبت به گروه عادي از اجتناب تجربي بيشتر و تحمل‌آشفتگي‌هيجاني پايينتري برخوردارند. بنابراين پيشنهاد مي‌شود از مداخلات درماني و آموزشي جهت كاهش اجتناب‌تجربي و افزايش مهارت‌هاي تحمل‌آشفتگي هيجاني استفاده شود.

The aim of this study was to compare the Experiential Avoidance and tolerance of emotional disturbances in women with substance abuse and normal. This research was a causal-comparative study. The statistical population of the study consisted of all women (addicted and non-addicted) Residents of Kermanshah city in the fall of 2018. For each group, 30 women were selected by available sampling from the statistical population and 30 non-addicted women from family members and first degree affiliated as comparative groups and matched according to entry criteria and with the presence of the researcher responded to the experimental avoidance and emotional distress tolerance questionnaires.The collected data were analyzed by means of descriptive statistics and Analysis of one-way variance (ANOVA). Results showed that women substance dependency in experiential avoidance scores and component tolerance, absorption, regulation, had a significant difference with the normal group. These results revealed that women substance dependency compared to normal avoidance further experimental and emotional distress tolerance are lower. Therefore, it is suggested that therapeutic and educational interventions be used to reduce the experimental avoidance and increase the emotional distress tolerance skills.