عنوان مقاله :
پارادايم هاي زناشويي در جوانان ايراني: معرفي و ارزشيابي يك نظريۀ نوين در زمينۀ روابط زناشويي
عنوان به زبان ديگر :
Marital Paradigms Among Iranian Youth: Introduction and Evaluation of a new theory on Marital Relations
پديد آورندگان :
شاهي، حسن دانشگاه رازي كرمانشاه , مؤمني، خدامراد دانشگاه رازي كرمانشاه , كرمي، جهانگير دانشگاه رازي كرمانشاه , اَشرفي، عماد دانشگاه علم و فرهنگ تهران
كليدواژه :
پارادايم هاي زناشويي , زمان بندي زناشويي , برجستگي زناشويي , بافتار زناشويي , فرآيندهاي زناشويي , مركزيت زناشويي , ماندگاري زناشويي
چكيده فارسي :
اين مقاله داراي دو بخش اصلي است. در بخش نخست به معرفي اُلگوي «پارادايمهاي زناشويي» (ويلوگبي و همكاران، 2015) پرداخته شده است. در اين مفهومپردازي، تمام باورهاي فرد (زن يا مرد) دربارۀ ازدواج و زندگي زناشويي را ميتوان در 2 حيطۀ متمايز دستهبندي نمود: «باورهاي مربوط به متأهل شدن» و «باورهاي مربوط به متأهل ماندن». «باورهاي مربوط به متأهل شدن» نمايشگر باورهاي فرد دربارۀ «ازدواج» و اهميت و جايگاه آن در زندگي، و همچنين ديدگاه كلي نسبت به نحوۀ انجام آن است. اين باورها مشتمل بر سه بُعد متمايز است: «زمانبندي زناشويي» (ديدگاه فرد دربارۀ زمانبندي ايدهآل و موردانتظار براي ازدواج، طول موردانتظار عشقبازيها)، «برجستگي زناشويي» (باورهاي فرد در زمينۀ اهميت نسبي و اهميت كلي ازدواج و متأهل شدن)، و «بافتار زناشويي» (باورها و نگرشهاي فرد دربارۀ بافتاري كه ازدواج بايد در آن اتفاق اُفتد). «باورهاي مربوط به متأهل ماندن» نمايانگر باورهاي فرد دربارۀ ماهيت و شيوههاي مديريت زندگي زناشويي است. اين باورها نيز داراي سه بُعد متمايز ميباشند: «فرآيندهاي زناشويي» (باورهاي مبني بر اينكه فرآيند ازدواج بايد چگونه باشد، شامل باورهايي دربارۀ نقشهاي جنسيتي (نقشهاي زناشويي)، باورهاي دربارۀ تلاش براي ساختن زندگي زناشويي (كوششهاي زناشويي)، و ساير فرآيندهاي رابطهاي در امر ازدواج)، «مركزيت زناشويي» (مشتمل است بر باورهايي دربارۀ اهميت نقش زناشويي/همسري در رابطه با ساير نقشهايي كه يك فرد بزرگسال متأهل ايفا مينمايد)، و «ماندگاري زناشويي» (باورهايي مبني بر تعهد به ازدواج و پذيرفتني بودن طلاق). در بخش دوم، به بررسي «پارادايم-هاي زناشويي» در ميان جوانان ايراني (مرد و زن) و مقايسههاي بين جنسيتي شش بُعد آن پرداخته شده است. نمونۀ پژوهش مشتمل بر 644 دانشجو (323 زن و 321 مرد) بود كه با استفاده از روش نمونهگيري طبقهاي (طبقات: جنسيت، دانشگاهها، مقاطع تحصيلي) در پژوهش وارد شدند. براي اندازهگيري پارادايمهاي زناشويي، از «مقياس پارادايمهاي زناشويي» (MPS) (ويلوگبي و هال، 2015) استفاده گرديد. يافتههاي پژوهش نشان دادند كه مردان و زنان داراي اُلگوهاي متفاوتي از پارادايم هاي زناشويي
،» زما نبندي زناشويي « هستند. بدين صورت كه مردان و زنان داراي اُلگوهاي متفاوتي از پارادايم هاي زناشويي هستند.
چكيده لاتين :
This article has two main parts. The first section introduces the model of "Marital Paradigms" (Willoughby et al., 2015). In this conceptualization, all the beliefs of a person (woman or man) about marriage and marital life can be categorized in two distinct areas: "Beliefs about Getting Married" and "Beliefs about Being Married". "Beliefs about Getting Married" represent one's beliefs about "marriage" and its importance in life, as well as a general view of how it is done. These beliefs consist of three distinct dimensions: "Marital Timing" (one's view of the ideal and expected timing for marriage, the expected length of love), "Marital Salience" (individual beliefs about the relative importance and global importance of marriage and getting married), "Marital Context" (beliefs and attitudes about the context in which marriage should occur). "Beliefs about Being Married" represent one's beliefs about the nature and methods of managing marital life. These beliefs also have three distinct dimensions: "Marital Processes" (beliefs about how the marriage process should take place, including beliefs about gender roles (Marital Roles), beliefs about attempting to make marital life (Marital Efforts), and other marriage-related processes), "Marital Centrality" (it is based on beliefs about the importance of marital/spouse's role in relation to other roles played by an adult married person), and "Marital Permanence" (beliefs about the commitment to marry and the admissibility of divorce). In the second section, the study of "Marital Paradigms" among Iranian youths (male and female) and gender-related comparisons of six dimensions are discussed. The research sample consisted of 644 students (323 females and 321 males) who entered the study using stratified sampling (stratums: gender, universities, academic grades). To measure Marital Paradigms, "Marital Paradigms Scale" (MPS) (Willoughby and Hall, 2015) was used. The results of the study showed that men and women have different patterns of Marital Paradigms. Meanwhile.
عنوان نشريه :
مطالعات روانشناسي باليني