عنوان مقاله :
خوانش انتقادي مدل هاي وحدت علم در قرن بيستم
پديد آورندگان :
حاتمي، محمد مهدي دانشگاه اصفهان - گروه فلسفه , صادقي، رضا دانشگاه اصفهان - گروه فلسفه
كليدواژه :
وحدت علم , فيزيكاليسم , تقليل گرايي , حذف گرايي , زمينه گرايي , كثرت گرايي , همكاري بين رشتهاي
چكيده فارسي :
اين مقاله به بررسي و ارزيابي مدلهاي وحدت علمِ قرن بيستم اختصاص دارد. به اين منظور مدلهاي وحدت علم را به دو دسته تقسيم و آنها را به طور جداگانه بررسي خواهيم كرد. نخستين دسته، مدلهايي هستند كه با تكيه برفيزيكاليسم از تقليل گرايي ياحذف گرايي دفاع ميكنند.دومين دسته، مدل هايي اند كه با تكيه بر روششناسي به دنبال تضميني براي وحدت علم هستند.در ارزيابي گروه نخست با تكيه بر كارهاي تامس نيگل و ويليام جيمز استدلال خواهد شد كه اين مدلها به دليل عدم انطباق با تكثر حوزه هاي هستي شناختي فعاليت علمي ناكافي اند. تنوع روشهاي پژوهش علمي و كاركرد متفاوت ارزشهاي ترجيح يك نظريه در سياق هاي مختلف نيز ادعاي وحدت علم در مدلهاي گروه دوم را تضعيف ميكند.با اين همه براي پرهيز از نتايج زيانبار ادعاي قياسناپذيري،با تكيه بر كلگرايي ميتوان از امكان طرح الگويي از وحدت علم دفاع كردكه امكان همكاري مشتركبين رشتهاي را فراهم كرده و همزمان هر گونه تلاش براي تقليلگرايي يا ناديده گرفتن تكثر روشها را نفي ميكند.
عنوان نشريه :
غرب شناسي بنيادي