عنوان مقاله :
سخن سردبير: باز هم هويت
عنوان به زبان ديگر :
?Once Again, What is Identity of LIS
پديد آورندگان :
فدايي، غلامرضا دانشگاه تهران - گروه علم اطلاعات و دانش شناسي
كليدواژه :
هويت , علم اطلاعات و دانششناسي , بازيابي اطلاعات
چكيده فارسي :
بحث هويت بهويژه براي رشتههايي كه گرفتار آنند از هر امري مهمتر و بهقول معروف «از هر زبان كه ميشنوي نامكرر است». اولين ركن شناسايي هر فردي داشتن شناسنامه است اما او به نام اكتفا نميكند، بايد اسمش با مسمّا باشد، يا با مسمّا بشود وگرنه فقط نشاني است بيمعنا تا گم نشود. داشتن مشخصات شناسنامهاي اولين گام است و فرد شناسنامهدار در طول عمرش بايد با تلاش و كوشش به هويت برسد. براي حوزههاي علمي هم همين طور است. ضرورت به وجود آمدن رشتهاي علمي در جامعه توسط جمعي از خبرگان به وجود ميآيد اما راز ماندگارياش بسته به عملكرد آن است.
در جلسۀ كميتۀ علم اطلاعات و دانششناسي وابسته به گروه بررسي متون وابسته به پژوهشگاه علوم انساني در دانشگاه الزهرا در ديماه 98، بحثي دوباره دربارۀ هويت رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسي در بين استادان رشته كه عمدتاً درجۀ استادي تمام داشتند بهشدت درگرفت، و بحث آنقدر ادامه يافت كه قرار شد در انديشگاه فرهنگ كتابخانۀ ملي بهعنوان يك چالش مطرح و براي آن جلسه ويژه گذاشته شود.
سؤال اين بود كه اين رشته سرانجام جزء علوم انساني و اجتماعي است يا جنبۀ فني آن قويتر است و بايد به رشتهاي فني متصل شود و هريك از دو نظر، رأي موافق و مخالف داشت.
ديدم كه باآنكه اخيراً از جانب علاقهمندان و دلسوزان اين رشته در داخل و خارج كشور تلاشهاي فراواني صورت گرفته است، ولي هنوز يا بهحد اقناع يا قلباً كسي به آن باور نرسيده است. توضيح مطلب به اين قرار است:
مدافعان هريك از دو نظر استدلالهاي خود را داشتند. تأثير فناوري يكي از مقولاتي بود كه سخت موردتوجه بود و اينكه در دنياي امروز بدون استفاده ار فناوري امكان حضور و عرضاندام نيست. واقعاً هم همين طور است. فناوري دنيايي ديگر در برابر ما گشوده است. اما سؤال اصلي اين است كه فناوري فقط در حوزۀ ما تأثيرگذار بوده يا همۀ علوم را تحثتأثير خود قرار داده است؟ در حال حاضر كدام رشته علمي را ميتوانيد نام ببريد كه از فناوريهاي نوين متأثر نشده باشد؛ دستكم در انتشار و توزيع يافتههاي علمي و پژوهشي آنان اثرات آن بهخوبي مشهود است. اگر چنين است، كه هست، آيا ميتوان فناوري را هويت رشته، يا حتي قوامبخش بخش مهمي از آن ناميد؟ آنهايي كه با هويت خود آشنا نيستند، يا هويت خود را دستكم ميگيرند، سعي ميكنند به زبان ديگري از آن سخن بگويند. در جامعه هم همين طور است. بهعنوان نمونه، استفادۀ بيشازحد از زبان بيگانه يا پذيرش سبك زندگي از روي تقليد، نشان از خودكم بيني و بيهويتي دارد.
هويت و تعريف دو روي يك سكه هستند؛ اگر پديده اي هويت داشته باشد تعريف آن بهخوبي و سادگي انجام ميشود و چنانچه فاقد آن باشد با هزار پيرايه هم نميتوان براي آن تعريفي ساخت. اصطلاح ميانرشتهاي كه اخيراً باب شده در بعضي موارد توجيهي براي فرار از تعريف است؛ يعني چون نميتوانيم تعريف كنيم ميگوييم رشتۀ ما ميانرشتهاي است، به اين معنا كه چيزي است بين رشتهها و هويت مشخصي ندارد. درحاليكه همۀ رشتهها بهنوعي بينرشتهاي هستند، ميزان و مقدار آن تفاوت ميكند (فدايي، 1392، 64). در گذشته، بهخاطر ضعف اطلاعات و عدم گسترش علم و نوع نگاه به رشتهها (ديسيپلينها) متخصصان هر رشته با تلاش براي جلوگيري و احتراز از مداخله در رشتههاي ديگر، سعي در ايجاد ديواري محكم از استبداد رشتهاي ميكردند؛ شايد چون انسان و نيازهاي انسان را بهخوبي نميشناختند، يا فناوري بهعنوان ابزار بهقدري محدود بود كه اجازه چنين كاري را نمي داد. اينك با برداشته شدن اين موانع، راه ورود به رشتههاي ديگر باز شده است ولي بنا نيست كه هويت رشتهها دستخوش تغيير شود. درست است نظام شبكهاي در سايۀ گسترش فناوري تحولي در مطالعات علمي به وجود آورده است، اما اين نشانگر جهل ما نسبت به اين امكانات بوده است. نظام شبكهاي همچون نظام سلسلهمراتبي وجود داشته و ما از آن غافل بودهايم. چه كسي ميتواند ادعا كند كه انسان و مطالعۀ نيازهاي او در گذشته ويژگي شبكهاي نداشته است و ما اخيراً آن را كشف كردهايم؟ جامعنگري بهجاي تخصصنگري صِرف چنين امكاني را به وجود آورده و فناوري ابزار قدرتمندي در اين زمينه شده است.
در اين جلسه، يكي ميگفت محور اصلي رشتۀ ما اطلاعات است. پاسخ آن بود كه اطلاعات آنقدر كلي است كه همۀ رشتههاي علمي ميتوانند چنين ادعايي داشته باشند كه ما هم با اطلاعات سروكار داريم. پس اطلاعات محض نميتواند محور اصلي در هويتبخشي به اين حوزه باشد، بلكه بايد جنبهاي از آن را در نظر گرفت.
ديگري ميگفت محور اصلي رشته بازيابي اطلاعات است، كه به نظر ميرسد بيشتر موردتوجه باشد؛ زيرا ذخيره و بازيابي از آغاز پديد آمدن اين رشته همواره موردتوجه مدافعان اين رشته بوده است. بازيابي اطلاعات بهعنوان حاصل و نتيجۀ غايي، و توجه به سرعت، دقت، سرعت و صرفۀ آن ميتواند خصيصه واقعي اين رشته باشد كه در آن هيچ حوزۀ علمي ديگر در اين باب مشترك نباشد، مگر رشتۀ رايانه (كامپيوتر) كه بايد در آن تأمل كرد و يكي از آفتهاي اين رشته تعارض يا تجاوز اين حوزه به رشتۀ علم اطلاعات و دانششناسي است.
همچنين، مطرح شد كه فناوري و بهويژه فناوري الكترونيكي و اطلاعاتي فرصت و امتيازي براي همۀ رشتهها است. بهعنوان نمونه، پزشكي شايد بيشترين استفاده را از فناوري اطلاعات ميكند، اما آيا فناوري بهجاي تعريف رشتۀ پزشكي نشسته است و يا هويت آن را تغيير داده است؟ هرگز! فناوري تمامقد در خدمت علم پزشكي است كه تعريفش بهطور ضمني توجه به سلامت انسان است. اگر چنين است، ميتوان گفت كه علم اطلاعات و دانششناسي هم بسيار متأثر از فناوريهاي نوين است اما ماهيت آن را، اگر وجود داشته باشد، تغيير نداده است.
فرد سومي ميگفت اگرچه ما ناگزيريم كه از فناوري استفاده كنيم، ولي همين استفاده جنبۀ انساني دارد و اين نكته باز ميتواند فصل مميزهاي باشد بين اين رشته و ساير حوزهها.
ترديدي نيست كه فناوريهاي اطلاعاتي تأثير بسيار زيادي بر اين رشته گذاشته است. اينك بهعنوان مثال، گوگل يك كتابخانۀ بزرگ در سطح جهاني است. بسياري بر اين باورند كه با وجود موتورهاي جستجويي مانند گوگل ديگر نيازي به كتابخانه نيست. اين تأثير به حدي است كه بعضي بهجاي استفاده از واژۀ جستجو، ميگويند گوگل ميكنيم. بسياري كتابخانههاي شخصي خود را جمع كرده و از فضاي مجازي استفاده ميكنند. اما سؤال اين است كه با وجود گوگل، آيا كتابخانههاي بزرگ در جهان جمع شدهاند يا از وسعت و كثرت مجموعۀ آنان كاسته شده و ميشود؟ آيا در مقالات تحقيقي ميتوان فقط به اطلاعات گوگل اتكا كرد يا بايد از سايتهاي برآمده از گوگل يا واحدهاي تخصصيتر استفاده كرد كه اطلاعات آنان اغلب در قالب پيدياف ذخيره و ارائه شدهاند و هزينه طلب ميكنند؟ آيا گوگل و امثال آن در پشتصحنه فعاليتهاي خود از اصول كتابداري و كتابداران استفاده نميكنند؟ يكي از رؤساي كتابخانههاي مهم كشور از اينكه مجموعۀ بزرگي از منابع در يك ديويدي جا گرفته است چنان تعريف ميكرد كه گويي ديگر به كتابدار و كتابخانه نيازي نيست. اين بهمنزلۀ اشتباه گرفتن كتابخانه با يك نرمافزار است. پايگاههاي اطلاعاتي ابزاري است در خدمت كتابخانهها و براي انسان!
يكي از نكات مهم در تعيين و تبيين هويت و خاصيت ذاتي هر پديدهاي در بين انسانها از اصطلاح تبادر استفاده ميكنند. تبادر بهمعناي سبقت يك معنا به ذهن شنوندۀ لفظ بدون قرينه است (ويكي فقه) و در علم اصول كاربرد فراوان دارد؛ يعني اگر از كسي در باره چيزي سؤال كني، آنچه سريعتر و بدون معطلي در ذهن او جاي ميگيرد نشان از واقعيت آن دارد. سؤال در اينجا اين است كه اگر از كسي بپرسيد كه كتابخانه چگونه جايي است، آيا آن را يك مكان اجتماعي معرفي ميكند يا يك مركز فناوري؟ و اين نشان ميدهد كه كتابخانه علاوه بر خاستگاهش پايگاهي اجتماعي دارد. بهتعبير ديگر، مردمنهاد است و براي خدمت به جامعه است. البته در اينجا هم ميتوان تشكيك كرد كه همۀ مؤسسات براي مردم است و خدمتمحورند؛ باز در اينجا بلافاصله خواهيد گفت كتابخانه بيشتر از ساير مراكز از چنين ويژگياي برخوردار است.
كتابخانه و بهدنبال آن علم اطلاعات و دانششناسي ريشه در فلسفه و نيازمندي انسان به بازيابي اطلاعات و شاخه در اجتماع و رفع نيازهاي اطلاعاتي و اجتماعي مردم دارد. كتابخانه در انواع خود مردمنهاد است و مخاطبان خاص خود را دارد، درحاليكه وظيفۀ مركز رايانهاي دادهپردازي و تمشيت و تقويت ابزار براي هرآنكس كه طالب آن باشد هست. حتي با دادهكاوي دادههايي را كه تهيه ميكند نياز به تحليل و مشاوره دارد و اگرچه متخصصان بايد نظر دهند ولي پايگاه آنان ميتواند كتابخانه باشد، يا حاصلش در كتابخانه نگهداري شود تا بههنگام ضرورت، بازيابي و از تكرار و صرف هزينۀ دوباره جلوگيري شود. هيچ مكان ديگري اينچنين مردمنهاد، اجتماعي و مدافع اقتصاد مادي و معنوي نيست. كتابخانه مركز تجارت نيست، بلكه مركز تأمين منافع عامه، اعم از بهصورت گذراندن ايام فراغت، تهيۀ ابزارهاي اوليۀ تحقيق، مشاورۀ بهينه براي يافتن راهكار اقدام، تسكين آلام عمومي، محل گفتمان جامعه و تضمين حركتهاي جمعي براي توسعه در ابعاد مختلف زندگي مردم است.
پرسش ديگر اينكه آيا فضاي مجازي نقش كتابخانه را كمرنگ كرده است؟ بديهي است كه با آمدن فناوري و ارائه شدن خدمات تلفن همراه و پديد آمدن نرمافزارهاي گوناگون وضعيت چنان عوض شده كه ديگر كسي به كتاب و كتابخانه بها نميدهد! اما لازم است كه به آسيبهاي اجتماعي پديدآمده در سطح فرد و جامعه هم توجه شود كه زنگ خطري براي سلامت روحي و رواني مردم شده است. در اين شرايط، چه مركزي نزديكتر و بهتر از كتابخانه است كه با همۀ تنوع وظايفي كه دارد ميتواند به رفع اين آسيبهاي اجتماعي كمك كند تا با استفاده از فناوري به نيازهاي مردم پاسخ دهد. يكي از مهمترين عارضههاي استفادۀ بيحد از فناوري، تقليل ارتباطهاي انساني و عاطفي است. فضاي مجازي بهعنوان محصول فناوري عموماً چهرهاي خشك يا خشن دارد، هرچند در بعضي موارد خود را دوستدار انسان معرفي ميكند. ارتباطات انساني در مراكزي همچون كتابخانه، مانند خانه و خانواده، به وجود ميآيد و تأثيرات مواجهه چهرهبهچهره برانگيزاننده و نياز انسان است كه در آنجا به آن پاسخ داده ميشود.
البته، راهكار كتابداران و متوليان مراكز فرهنگي با ظهور فناوري تغيير كرده اما راهبرد آن را عوض نكرده است. كتابدار امروزي بايد با حفظ همان روابط انساني و عاطفي با استفادۀ ابزار آشنا باشد و راه استفادۀ صحيح از آنها را به ديگران آموزش دهد. در كتابخانهها بايد از جوانان مسلط بر فناوري، اما مؤدب، خوشبرخورد، عاطفي، دوستدار جامعه، و روانشناس بهصورت تماموقت يا پارهوقت يا داوطلب استفاده شود تا مراجعهكنندگان بدون دغدغه و خجالت از استفاده از منابع و فناوري از خدمات آنان بهره گيرند و در صورت لزوم از مشاورۀ افراد مسنتر براي رفع مشكلات اجتماعي نيز استفاده كنند. بنابراين، كتابخانهها همچنان كه براي استفادۀ عموم باز است براي خدمترساني به آحاد جامعه هم بايد باز باشد تا از خدمات عامالمنفعۀ مردم بهويژه جوانان استفادۀ بهينه شود. اين امر نياز به بازنگري در تعريف، وظايف كتابخانهها و امكانات آن بهعنوان اموال عمومي دارد. تعريفي كه من از رشته دادهام به اين شرح است كه علم اطلاعات و دانششناسي (فدايي، 1392، 76):
علم بازيابي و اشاعۀ اطلاعات و دانش است كه ضمن بررسي چيستي و شناخت اجمالي اطلاعات و دانش، از روابط طولي و عرضي اصطلاحات تخصصي در حوزههاي مختلف با توجه به دقت، سرعت، صحت و منفعت (اقتصاد و مديريت) آن براي كاربران (فردي و جمعي) بحث ميكند.
چكيده لاتين :
Identity is very important for anything and everybody without which no definition
can be provided. Naming is the first step, but the real identity depends on how one
introduces himself by acts a and practice. Disciplines, like human beings, must
have identity and definition. LIS/KIS has tried to find and develop its identity.
Nowadays some believe that LIS/KIS is information-based while others maintain
that retrieval as a result of information storage constitutes the definitional
characteristic of LIS/KIS. Here, a new definition is given as follows:
LIS/KIS is a science of retrieval and dissemination of information and
knowledge which discusses briefly the information and knowledge through
considering the horizontal and vertical relations between the specialized
terms in any disciplines, in order to help individual and collective users in
terms of relevance, accuracy, speed and benefit.
عنوان نشريه :
تحقيقات اطلاع رساني و كتابخانه هاي عمومي