عنوان مقاله :
ماهيت تركيبي تصميم گيري: «بهينه سازي» و «تصميم گيري نهادي»
عنوان به زبان ديگر :
Cognitive and behavioral analysis of decision making: optimization and institutional decision making
پديد آورندگان :
اقدس طينت، جواد دانشگاه مازندران - اقتصاد اسلامي , پور فرج، عليرضا دانشگاه مازندران - دانشكده علوم اقتصادي و اداري , كريمي موغاري، زهرا دانشگاه مازندران - دانشكده علوم اقتصادي و اداري
كليدواژه :
اقتصاد نهادي , اقتصاد خرد نهادي , تصميم گيري نهادي , بهينه سازي
چكيده فارسي :
در اقتصاد خرد متعارف، مدلسازي تصميمگيريهاي اقتصادي مبتني بر بهينهسازي مقيد است؛ اما در دنياي واقعي، تصميمگيريها تركيبي هستند و بيشتر از اينكه براساس «بهينهسازي» شكل بگيرند، «نهادي» بوده و براساس يكسري «عادات»، «قواعد» و «چارچوبهاي» از قبل مشخص (نهادينه شده) اخذ ميشوند. در اين مقاله تلاش ميشود تا به شكل تحليلي و توصيفي و با رويكردي عصبشناختي، تحليلي اقتصاد خردي از ماهيت «تركيبي بودن تصميمگيريها» ارائه شود. براساس يافتههاي شناختي و رفتاري، بهينهسازي مداوم حتي در سادهترين شكل آن هزينههاي ذهني بسيار بالايي دارد و اين باعث ميشود تا عاملان اقتصادي براي صرفهجويي در اين هزينههاي ذهني، در كنار بهينهسازيهاي گاهبهگاه بيشتر به سمت تصميمگيريهاي نهادي گرايش داشته باشند. كوز و ويليامسون در حوزه مفهومي هزينهمبادله استدلال ميكنند كه وجود «هزينههاي مبادله» ميتواند زمينهساز جايگزيني «سلسلهمراتب بهجاي مبادله بازاري» باشد، در حوزهاي متفاوت يعني در حوزه مفهومي تصميمگيري ميتوان استدلال نمود كه وجود «هزينههاي تصميمگيري» ميتواند زمينهساز جايگزيني «تصميمگيري نهادي بهجاي بهينهسازي مستقيم» باشد. وجود منافع و بازدههاي بسيار بالا در مبادلات اجتماعي و اهميت نهادي عمل كردن براي رسيدن به اين منافع، تشديدكننده اين گرايش اقتصادي در يك فرايند تكاملي است. بر اين اساس تصميمگيري نهادي و بهينهسازي مستقيم بهصورت تركيبي و در تعامل با يكديگر تصميمگيريهاي اقتصادي انسانها را راهبري ميكنند. همچنين، توجه به اين تركيبي بودن تصميمگيريها و اهميت و كاركرد رفتارهاي نهادي ميتواند مباني اقتصاد خردي مناسبتري براي نظريهپردازي در اقتصاد اسلامي فراهم كند.
چكيده لاتين :
Orthodox microeconomics decision-making models are based on optimization but in the real world, most of decisions are institutionally and based on habits, rules and predetermined solutions. In this paper we have combined some concepts from cognitive-behavioral economics and new institutional economics to characterize institutional decision-making. Evidences from cognitive and behavioral economics show that the mental costs of direct optimization, even in simplest forms, are high and agents tend to make decisions institutionally to reduce this mental costs. Coase and Williamson argue that "non-zero transaction costs" can result “hierarchy” replaced instead of “market” and similarly we argue that "non-zero decision making costs" can result “institutional decision making” replaced instead of “direct optimization”. Religious behavior is a kind of institutional behavior (following religious rules and habits) and considering this view that institutional decision making and direct optimization both are important and both have distinctive roles in decision making process can influence microfoundations of Islamic economics.
عنوان نشريه :
جستارهاي اقتصادي ايران