تحليل ابعاد حقوقي تصميم آمريكا در شناسايي بيت المقدس به عنوان پايتخت رژيم اسرائيل

Analyzing Legal Dimensions of US Decision to Identify Jerusalem as the Capital of the Israeli Regime

اقدام دولت ايالات متحد ­آمريكا در شناسايي بيت ­المقدس به عنوان پايتخت رژيم اسرائيل، مي‌تواند از دو زاويه حقوق و سياست قابل بحث و تامل باشد. در چارچوب حقوق بين­ الملل اصولاً تصميمات و اقدامات سياسي مجراي مهمي براي شكل گيري قواعد حقوقي است. در حقيقت، حقوق بين الملل حقوقي است كه اصولا در سياق روابط و سياست بين المللي شكل مي‌گيرد. در نبود حقوق بين­ الملل، روابط خصمانه يا جنگ بر ارتباطات بين­ المللي به عنوان قاعده حاكم خواهد بود. البته اين به معناي نفي قواعد اخلاقي نيست. گرچه اين باور نيز وجود دارد كه از لحاظ حقوقي، قواعد اخلاقي در حقوق به طور عام و حقوق بين ­الملل عمومي به طور خاص جايگاه فرعي و ثانوي دارند. با صرف­نظر از اين مباحث فلسفي و مبنايي، هدف از ارتباط بين سياست و قواعد حقوقي، تذكر اين نكته است كه يك تصميم سياسي مي­تواند پايه ­گذار ايجاد قواعد حقوقي يا تدوين قواعد موجود باشد و نيز مي­ تواند در محدوده يا مبتني بر قواعد حقوقي­اي صورت گرفته باشد كه از قبل وجود داشته ­اند. يك تصميم سياسي همچنين قادر است تا به تفسير قواعد حقوقي موجود كمك كند. گرچه تصميمات سياسي در هيچيك از متون معتبر حقوق بين ­الملل موضوعه و به ويژه در ماده­ي 38 اساسنامه­ ي ديوان بين­ المللي دادگستري به عنوان منبع اوليه و اصلي و يا حتي ثانويه و فرعي شمرده نمي ­شوند اما عملاً ردّ پاي تصميمات سياسي در تمام منابع حقوق بين ­الملل به چشم مي­ خورد. با اين مراتب مسئله محوري اين پژوهش اين است كه اقدام دولت امريكا در به رسميت شناختن بيت المقدس (اورشليم) به عنوان پايتخت رژيم اسرائيل در تطابق با حقوق بين الملل چگونه قابل تحليل و ارزيابي است. در اين تحقيق با استدلالات و استنادات حقوقي به اين نتيجه رسيديم كه اين تصميم با قواعد و اصول حاكم بر حقوق بين الملل در تعارض است.

The US government's move to recognize Jerusalem as the capital of the Israeli regime can be debated from both a legal and policy perspective. In the context of international law, political decisions and actions are essentially an important conduit for the formation of legal rules. In fact, international law is a law that is formed primarily in the context of international relations and politics. In the absence of international law, hostile relations or war will prevail over international communications as a rule. Of course, this does not mean rejecting moral rules. However, there is also the belief that, in legal terms, ethical rules in general law and general international law in particular are secondary and secondary. Apart from these philosophical and fundamental arguments, the purpose of the relationship between politics and legal rules is to note that a political decision can be the basis for the creation of legal rules or the formulation of existing rules and can also be within or Be based on pre-existing legal rules. A political decision can also help to interpret existing legal rules. Although political decisions are not regarded as primary, primary or even secondary or subordinate sources in any of the relevant texts of international law, and in particular in Article 38 of the Statute of the International Court of Justice, they are virtually in the footsteps of decisions. Politics can be found in all sources of international law. At the heart of this research, however, is how the US government's recognition of Jerusalem as the capital of the Israeli regime in accordance with international law can be analyzed and evaluated. In this research, we have concluded with legal arguments and arguments that this decision is inconsistent with the rules and principles governing international law.