عنوان مقاله :
ارائه الگوي ساختاري پيش بيني صميميت زناشويي بر اساس سبك هاي دلبستگي با ميانجي گري مؤلفه تعهد عشق ورزي در دانشجويان متأهل
عنوان به زبان ديگر :
Providing a structural model for predicting marital intimacy based on attachment styles mediated by the component of love commitment in married students
پديد آورندگان :
منصوري، زهره دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات، تهران، ايران , باقري، فريبرز دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه روانشناسي، تهران، ايران , درتاج، فريبرز دانشگاه علامه طباطبابي - گروه روانشناسي تربيتي، تهران، ايران , ابوالمعالي، خديجه دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن - گروه روانشناسي، تهران، ايران
كليدواژه :
صميميت زناشويي , سبك هاي دلبستگي , تعهدعشق ورزي
چكيده فارسي :
زمينه: صميميت زناشويي، به عنوان يك فرآيند پوياي مبتني بر اعتماد و احترام متقابل و يك نياز دروني براي دلبستگي است كه يكي از عوامل مهم در زمينه بهبود روابط زوجين است. از اين رو، مسأله پژوهش حاضر اين بود كه آيا سبك هاي دلبستگي با ميانجي گري تعهد عشق ورزي نقشي در پيش بيني صميميت زناشويي دارد؟ هدف: ارائه الگوي ساختاري پيش بيني صميميت زناشويي بر اساس سبكهاي دلبستگي با ميانجي گري مؤلفه تعهد عشق ورزي در دانشجويان متأهل بود. روش: از نوع توصيفي - همبستگي بود. جامعۀ آماري، شامل كليه دانشجويان مشغول تحصيل در دانشگاه آزاد اسلامي واحد گچساران بود. تعداد 400 نفر به روش تصادفي طبقهاي به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: مقياس صميميت زناشويي والكر و تامپسون (1983)، مقياس عشق مثلثي استرنبرگ (1986) و پرسشنامه سبك هاي دلبستگي هازن و شاور (1987). نتايج با روش ماتريس همبستگي، تحليل رگرسيون و برازش تحليل مسير تحليل شدند. يافته ها: سبك دلبستگي ايمن بر صميميت زناشويي و تعهد عشق ورزي اثر مثبت و معنادار دارد (0/01>P). سبك دلبستگي اجتنابي بر صميميت زناشويي اثر معناداري ندارد (0/05
P). همچنين سبك دلبستگي دوسوگرا بر صميميت زناشويي اثر معناداري ندارد (0/05
P). نتيجه گيري: تعهد به عنوان يكي از مؤلفه هاي عشق ورزي، نمي تواند نقش ميانجي بين سبك هاي دلبستگي و صميميت زناشويي در جامعه مورد نظر را داشته باشد
چكيده لاتين :
Background: Marital intimacy, as a dynamic process based on mutual trust and respect and an intrinsic need for attachment, is one of the important factors in improving couples' relationships. Therefore, the question of the present study was whether attachment styles mediated by love commitment play a role in predicting marital intimacy? Aims: To present a structural model for predicting marital intimacy based on attachment styles mediated by the love commitment component of married students. Method: This was a descriptive-correlational study. The statistical population consisted of all students studying at Gachsaran Islamic Azad University. A sample of 400 people was selected by stratified random sampling. The instruments include the Walker and Thompson Marital Intimacy Scale (1983), the Sternberg Triangular Love Scale (1986), and the Hazen and Shaver Attachment Styles Questionnaire (1987). Results were analyzed by correlation matrix, regression analysis and path analysis. Results: Safe attachment style had a significant positive effect on marital intimacy and love commitment (P<0/01). Avoidant attachment style had no significant effect on marital intimacy (P<0/05), but it had a significant negative effect on love commitment (P<0/05). Also, ambivalent attachment style had no significant effect on marital intimacy (P<0/05), but it had a significant negative effect on love commitment (P<0/05). Conclusions: Commitment as one of the components of love cannot play a mediating role between attachment styles and marital intimacy in the target community.
عنوان نشريه :
علوم روانشناختي