عنوان مقاله :
فرسايش حاكميت ملي در حقوق بينالملل معاصر:از حاكميت اقتدارگرا به سوي حاكميت مشروط
پديد آورندگان :
زماني ، قاسم دانشگاه علامه طباطبايي - دانشكده حقوق و علوم سياسي , طلعت ، آرمين دانشگاه علامه طباطبايي - دانشكده حقوق و علوم سياسي
كليدواژه :
حاكميت , حقوق بينالملل , اصل عدم مداخله , جهانيشدن , حكمراني جهاني
چكيده فارسي :
حاكميت بهعنوان قدرت عالي سياسي حكومتداري، در طول زمان متحول شده و همگام با مقتضيات زيست بشري به سوي كمال در حركت بوده است. بر اين اساس در دوران معاصر، حاكميت از مفهوم وستفاليايي خود بسيار دور شده و ديگر آن قدرت مطلق سركش نيست و امروزه به مثابه مسئوليت انگاشته ميشود. حقوق بشر و جهانيشدن دو پديدهاي هستند كه موجب فرسايش حاكميت ملي شدهاند. حقوق بشر و توجه جهاني به آن، اصل عدم مداخله در امور داخلي كشورها را نشانه رفته است، بهطوري كه دولتها مجبور شدهاند حاكميت ملي خود را با منافع بشر تطبيق دهند. همچنين پديده جهانيشدن، انحصار حكمراني را از دولتها در نظام بينالمللي گرفته است و موجبات حكمراني جهاني را در آينده فراهم ميآورد. در اين مقاله، مفهوم حاكميت، تحول آن در حقوق بينالملل و در چارچوب اصل عدم مداخله و جهانيشدن بررسي ميشود.
عنوان نشريه :
مجله حقوقي بين المللي