عنوان مقاله :
بررسي عقلانيت ارزششناختي و چگونگي حصول آن در انديشه ماكس وبر"تجزيه و تحليل منطقه خاكستري"
پديد آورندگان :
جمشيديها، غلامرضا دانشگاه تهران , نادي، زينب دانشگاه تهران
كليدواژه :
تقابل دين و دنيا , جهت گيرهاي ارزشي , جهان بيني , عقلانيت ارزش شناختي , عقلانيت ذاتي و نظري , قلمرو ارزشها
چكيده فارسي :
مقوله عقلانيت به همراه موضوعات فراورده آن، از فراخترين چالشگاه فكري عصر مدرن است. بنا به قول نظريه پردازان، تماميِ همِ عقلانيت كه از ويژگي هاي برجسته دنياي نوين است ير حسن تدبير حيات استوار است. آنچه مسلم است بر سر بحث عقلانيت اتفاق آرا وجود نداشته و هر متفكري از ظن خود نوع يا انواعي از آن را يار بي مثل و مانند و تدبير براي حسن جريان حيات آدمي ميپندارد. از جمله متفكراني كه در مبحث عقلانيت نظريه پردازي كرده است ماكس وبر است كه بيش از از پيش با مبحث عقلانيت ابزاري شناخته شده، در حالي كه وبر به حق يكي از جمله نظريه پردازان معرفي عقلانيت ارزششناختي است. مقاله حاضر با استفاده از روش پژوهش اسنادي به بررسي ديدگاه وبر در خصوص عقل و ارتباط آن با ارزش يا همان عقلانيت ارزش شناختي پرداخته و چگونگي حصول آن را مورد واكاوي قرار داده. نتايج حكايت از آن دارد كه از نظر وبر هنگامي كه جهت گيري هاي ارزشي درون يك عقلانيت ذاتي خواه در قلمرو اخلاقي باشد و خواه در قلمروهاي ديگر، شانيت عقلانيت نظري را پيدا ميكند و جامعيت و يكپارچگي درونيشان افزايش مييابد. در نهايت عقلاني شده و به تدريج ارتباطي منسجم با يكديگر مييابند و به طور سلسله مراتبي در ذيل ارزشي نهايي قرار گرفته و تبديل به جهانبينيهاي عرفي يا ديني ميشوند. در چنين شرايطي عقلانيت ارزششناختي محقق شده و عمل و كنش بر اين مبنا صورت ميگيرد، از نظر وبر، در حقيقت تنش ميان قلمروهاي مختلف تحت الشعاع تضاد و ستيزه بين دو نوع عقلانيت ابزاري و ارزش شناختي و در نهايت تقابل ميان دين و دنياست.
چكيده لاتين :
this article has no abstract
عنوان نشريه :
جامعه شناسي ايران