فراتحليل مطالعات دلبستگي به مكان

مفهوم دلبستگي به مكان، در مقايسه با ساير مفاهيم مورد استفاده در زمينه توصيف پيوند بين فرد و قرارگاه، بيشترين استعمال را دارد. كه اين موضوع به تنوع تعاريف، منجر گرديده و لزوم طبقه بندي نتايج مطالعات را مي‌طلبد. پژوهش حاضر با هدف تركيب كمي نتايج پژوهش‌هاي انجام شده در زمينه «دلبستگي به مكان» اجرا شده است. تا از تركيب اين نتايج، شدت تأثير هر يك از عوامل مؤثر بر سازه دلبستگي به مكان، از طريق اثر متوسط، محاسبه گردد و مؤثرترين عامل بر دلبستگي به مكان، از بين 4 سنجه: هويت مكاني، وابستگي مكاني، علايق مكاني و پيوند اجتماعي با مكان، مشخص گردد. به منظور بررسي هدف اصلي تحقيق، روش فراتحليل مورد استفاده قرار گرفته است و مقالات علمي و پژوهشي فارسي و انگليسي منتشر شده، بدون اعمال محدوديت مكاني و زماني، جامعه آماري پژوهش را تشكيل داده‌اند. از مجموع 49 مقاله اوليه كه با جستجوي الكترونيك در مجلات نمايه شده در پايگاههاي اطلاعاتي: Taylor Francis Science Direct, Wiley, Proquest, Sid, Magiran, با كليدواژه هاي: «Place attachment» و«دلبستگي به مكان» به دست آمده‌اند، درنهايت 18 مقاله به منظور انجام فراتحليل انتخاب گرديد. به منظور انجام محاسبات آماري و تجزيه و تحليل نتايج فراتحليل از نرم افزار Comprehensive Meta Analysis V2 بهره گرفته شده است. با استفاده از نرم افزارCMA ناهمگوني ميان پژوهش ها با آزمون Q كوكران بررسي شد و با توجه به نتيجه آن، از مدل تصادفي براي استخراج اثرمتوسط بهره گرفته شد. نتايج تحليل، نشان مي‌دهد كه «علايق مكاني» بيشترين تأثير را در ارزيابي دلبستگي به مكان دارد و پس از آن «هويت مكاني»، «پيوند اجتماعي با مكان» و «وابستگي مكاني» قرار مي‌گيرند.