عنوان مقاله :
بنياد فضيلت در انديشۀ اسپينوزا
پديد آورندگان :
صابري ورزنه ، حسين دانشگاه تهران، پرديس فارابي - دانشكدۀ الهيات و معارف اسلامي , زارع كهنمويي ، اصغر پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاد دانشگاهي
كليدواژه :
اسپينوزا , انسان , فضيلت , قدرت , كوناتوس
چكيده فارسي :
اسپينوزا فيلسوف عقلگراي سدۀ هفدهم، قائل است كه فلسفه و علم بايد در جهت كمال انسان بهكار گرفته شوند. از اين جهت، همّ خود را صرف تدوين نظامي فكري ميكند كه غايت آن را سعادت ميداند، سعادتي كه مبتني بر زيست فضيلتمندانه است. با توجه به اين نظرگاه، در اين مقاله در پي فهم حقيقت فضيلت و مباني متافيزيكي و انسانشناختي آن در انديشۀ اسپينوزا هستيم. اين تحقيق مبتني بر روش توصيفي تحليلي است و رويكرد فلسفي را در تبيين مسئلۀ مورد نظر بهكار ميگيرد. به اختصار ميتوان گفت كه اسپينوزا فهم خود از فضيلت را بر مبناي ديدگاه وحدت جوهر، اينهماني جوهر/ خدا و قدرت نامتناهي، سنخيت علّي و معلولي، طبيعتگرايي، توازي ذهن و بدن و عقلگرايي قرار ميدهد و با تلفيق وجوهي از فلسفههاي اخلاق افلاطوني، ارسطويي، لذتگرا، فايدهباور، رواقي و هابزي، در نهايت، فضيلت اعلي را معادل قدرت، فعاليت و عقلانيت ميداند و شناخت عقلي خداوند و عشق عقلاني به او را، در اعلي مرتبۀ آن قرار ميدهد. بر اساس چنين شناختي است كه انسان از نظر عاطفي نيز بر انفعالات خويش فائق ميآيد و به ثبات ميرسد.