عنوان مقاله :
بررسي و تحليل ويژگي هاي ساختاري و شگردهاي زبانيِ«داستانِ خسرو» نوشتۀ عبدالحسين وجداني
پديد آورندگان :
محمدي ده چشمه ، حمزه دانشگاه پيام نور - گروه زبان و ادبيات فارسي , محمدي ، فرزاد دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهركرد - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
داستان كوتاه , ادبيّات مدرسه اي , داستانِ خسرو , ويژگي هاي ساختاري , شگردهاي زباني.
چكيده فارسي :
عبدالحسين وجداني يكي از نويسندگان برجستۀ ايران، در داستان هايش بـه تحـوّلات سياسـي، فرهنگـي و اجتماعي انسان معاصر نظر دارد. در آثارِ وي به راحتي مـي تـوان نمودهـاي فراوانـي از فرهنـگ، هويّت، اخلاق، مردم داري، مذهب و ... را كه مطابق با سِرِشتِ مردم ايران زمين اسـت، مشـاهده كرد. داستانِ «خسرو» سومين داستان از مجموعه داستان «عموغلام» تنها مجموعۀ داستاني وجداني است. اين داستان از زبان اوّل شخص نقل مي شود، امّا شخصيّتِ راوي در مقابل شخصيّت اصليِ داستان يعني خسرو، رنگ مي بازد. راوي كه در دوران تحصيلات ابتدايي با خسرو هم كلاس بوده، روزي او را در خيابان مي بيند؛ «شيرۀ ترياك، آن شيرِ بي باك را چون اسكلتي وحشتناك ساخته بود.» آن گاه خاطرات دورانِ جواني او را بازگو مي كند و در لَفافۀ داستان، درون مايۀ اين اثر را كه طرحِ يكي از مشكلات فرهنگي - اجتماعي عصرِ ما و آثار مخرّب و زيان بارِ اعتياد است، به ميان مي آورد و در پايان توصيه مي كند كه از همنشينِ بد بايد دوري كرد. از آن جا كه داستان، منعكس كنندۀ مسائل مهمّ اجتماعي در هر دوره و زمان است، اين پژوهش به روش توصيفي و تحليل محتوا «داستانِ خسرو» نوشتۀ عبدالحسين وجداني را مورد تجزيه و تحليل و نقد قرار داده و با بررسي ساختارِ اين اثر، ويژگي ها و ظرافت هاي زبانيِ آن و نيز شگردهايِ خاصّ نويسنده براي اَدايِ مقصودِ خود را بيان كرده است. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه وجداني با استفاده از ظرفيّت هاي ادبي و شگردهاي زباني مانند تشبيه، كنايه، طنز، اصطلاحات عاميانه و ... توانسته است خوانندۀ داستان را با خود همراه و پيام نهايي (تأثيرِ همنشينِ بَد) را به او اِلقا كند.
عنوان نشريه :
فصلنامه قندپارسي