عنوان مقاله :
نمادينگي نيلوفر آبي، مضمون مشترك در پهنۀ جغرافياي فرهنگي عصر هخامنشي و ساساني
پديد آورندگان :
غلامپور درزي ، فاطمه دانشگاه پيام نور واحد بابل - گروه جغرافيا و برنامهريزي شهري , علي اسماعيلي ، عبداله دانشگاه آزاد اسلامي واحد بابل - دانشكده علوم انساني - گروه علوم تربيتي و روان شناسي
كليدواژه :
جغرافيا , جغرافياي فرهنگي , نماد , نيلوفر آبي
چكيده فارسي :
فرهنگ را ميتوان از مفاهيم نسبتاً جديد در عرصۀ علوم انساني در نظر گرفت. ويژگي بارز اين مفهوم ارتباط ميان هستههاي متفاوت فرهنگي است كه در نتيجۀ تعاملات متقابل بشري شكل ميگيرد. مهمترين عنصري كه در ايجاد اين گونه تعاملات نقش دارد، جغرافياست؛ چرا كه وجود شرايط گوناگون جغرافيايي در پديد آمدن حوزههاي متفاوت فرهنگي نقش برجسته دارد. البته اين حوزۀ نوين علوم انساني و اجتماعي كه به مطالعۀ تأثير و تأثّرات فرهنگي و تعامل و ارتباط ميان ساختارهاي گوناگون فرهنگ و جغرافيا ميپردازد، تحت عنوان جغرافياي فرهنگي قرار ميگيرد. شايان ذكر است فرهنگ بهعنوان مهمترين ريشه و آبشخور ادبيّات در تعاملي متقابل سبب بالندگي، استقرار و استحكام هويّت فرهنگي يك ملّت ميشود. يكي از اركان سازنده در ساختار فرهنگي ادبي تمدّنهاي كهن، وجود نماد بهعنوان شاخصهاي مهم در نشانهشناسي يا كنش خاصّ ميانفرهنگي است كه ميتواند به بازخواني ذهني اقوام گوناگون از يك مفهوم واحد منجر شود. در اين معنا، نماد فرهنگي گل نيلوفر آبي بهعنوان موجوديّتي نمادين، مفهومي شاخص دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصيفي تحليلي و تاريخي به تجزيه و تحليل اين نماد كهن فرهنگي ايران در دو عصر هخامنشي و ساساني پرداخته است. نتايج نشان مي دهد نماد نيلوفر آبي از عصر هخامنشيان تا عصر ساساني بروز و ظهور گوناگون داشته و بهعنوان هستهاي نمادين، انبوهي از معاني انتزاعي و مفاهيم خاصّ ذهني از جمله صلح جهاني، عبادت، زيبايي، عشق و ... را گرد خود فراهم نموده است.