عنوان مقاله :
رابطه بين جدول داده-ستانده چند منطقهاي و اقتصاد فضا در نظريه جديد جغرافياي اقتصادي( NEG)
پديد آورندگان :
بانويي ، علي اصغر دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده اقتصاد , شركت ، افسانه دانشگاه علامه طباطبائي , فهيمي ، بهاره دانشگاه علامه طباطبائي
كليدواژه :
نظريه جديد جغرافياي اقتصادي (NEG) , عدم تعادل فضايي , ادغام فضايي فعاليتها , الگوي چند منطقهاي
چكيده فارسي :
مساله وجود عدم تعادل فضايي ، همواره كانون توجه برنامهريزان، تحليلگران و سياستگذاران در ايران بوده است. در اين مقاله، نشان ميدهيم كه يكي از وجوه واكاوي اين مساله، توجه به ادغام فضايي فعاليتهادرون و بين منطقهاي به شكل خوشهها و پيوندها است. در اين چارچوب، مقاله حاضر دو هدف كلي را برجسته ميكند: الف) پايههاي نظري رابطه بين ادغام فضايي فعاليتها در چارچوب نظريه NEG و ب) سنجش خوشهها به عنوان نمادي از ادغام فعاليتها در قالب الگوي داده ستانده چند منطقهاي. جدول داده ستانده 9 منطقه در قالب 8 بخش اصلي اقتصادي در سال 1390، مبناي تحليل دو منطقه بزرگتر، يعني منطقه 4 (استانهاي اصفهان، چهارمحال و بختياري، خوزستان و فرامنطقه) و منطقه 6 (استانهاي تهران، قم و البرز)، حول سؤال محوري زير قرار ميگيرد: آيا به كارگيري پيوندها در قالب خوشهها ميتواند عدم تعادل فضايي ادغام بخش هاي اقتصادي درون و بين منطقهاي را برجسته نمايد؟ در پاسخ به اين سؤال، 8 بخش اقتصادي (كشاورزي، معدن، ساخت كك، فرآوردههاي حاصل از تصفيه نفت، ساخت مواد شيميايي و محصولات شيميايي، فلزات اساسي، تأمين آب، برق و گاز طبيعي، ساختمان و خدمات)، مبناي تحليل قرار مي گيرد. يافتههاي كلي نشان ميدهند كه اهميت ادغام فضايي بخشهاي كشاورزي، معدن، ساخت كك، فرآوردههاي حاصل از تصفيه نفت، ساخت مواد شيميايي و محصولات شيميايي در منطقه 4 بيشتر از منطقه 6 است، حال آنكه ادغام فضايي بخشهاي خدمات، ساختمان و تأمين آب، برق و گاز طبيعي اهميت بيشتري در منطقه 6 دارد.
عنوان نشريه :
سياست گذاري پيشرفت اقتصادي