عنوان مقاله :
دولت رانتير، طبقه متوسط جديد و بيثباتي سياسي در عصر پهلوي دوم
پديد آورندگان :
جهانگيري ، سعيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - دانشكده حقوق، الهي ات و عل وم سياس ي - گروه علوم سياسي , طاهري ، ابوالقاسم دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه علوم سياسي , ازغندي ، عليرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه علوم سياسي , ساعي ، احمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه علوم سياسي
كليدواژه :
دولت رانتير , نوسازي , توسعه سياسي , طبقه متوسط جديد , پهلوي دوم.
چكيده فارسي :
سقوط حكومت پهلوي دوم از زواياي مختلف و در چارچوب نظريههاي گوناگون بررسي شده است. از جمله رويكردها در اين زمينه، رابطه ميان فرايند توسعه در اين دوره و سقوط اين حكومت است. نوسازي و مدرنيزاسيون متاثر از الگوهاي غربي و متكي به سياستهاي آمرانه محمدرضا شاه پهلوي از دهه 40 شمسي به بعد، نگراني فزاينده گروهها و اقشار مدافع فرهنگ و سنت اسلامي را برانگيخت. ايران به عنوان كشوري در حال توسعه و با اقتصادي تك محصـولي، بـه خصوص پس از كودتاي 28 مرداد سال 1332 به بعد، دولتي رانتي دانسته شد. اين امر باعث شده كه دولت تحصيلدار بـا توجـه بـه سازوكارهاي غيرواقعي و بدون توجه به منافع ساير طبقات در مافوق آنها قرار داشته باشد با ورود نفـت و مـديريت نفتي، دولت تحصيلدار در ايران براي پشتيباني و مشروعيت كاركردي دست به طبقه سازي بويژه طبقه متوسـط كـه از لحـاظ مـالي مستقل نبوده، زده است. اين پروسه باعث شده كه طبقات در برابر دولت حقي نداشته باشند و نتوانند دولت را به چالش بكشند. لـذا پرسش نوشتار حاضر اين است كه: دولت رانتير چه نقشي در پيدايش، گسترش و ساخت طبقه متوسـط جديـد داشـته اسـت؟ ماهيت دولت تحصيلدار به گونهاي است كه در آن جامعه وزنهي قابل اعتنايي بهشمار نمـيرود چـرا كـه دولـت در سـايهي دريافـت رانتها از خارج ديگر به منابع داخلي درآمد (مالياتها، عوارض و …. ) احساس نياز نميكند. اين باعث ميشود دولت قـدرت انحصـاري كسب كند و نيازي به دخالت دادن گروهها و طبقات مختلف در قدرت نبيند.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي انقلاب اسلامي