عنوان مقاله :
استراتژي چرخش به آسيا؛ خيزش چين و سياست امنيت ملي آمريكا در آسيا
پديد آورندگان :
جمشيدي ، محمد دانشگاه تهران - دانشكده حقوق و علوم سياسي - گروه مطالعات منطقه اي , يزدان شناس ، زكيه دانشگاه تهران - دانشكده حقوق و علوم سياسي
كليدواژه :
آسيا , آسياي شرقي , استراتژي چرخش به آسيا , امنيت ملي , ايالات متحده آمريكا , چين , نظريه چرخه قدرت
چكيده فارسي :
با وجود آن كه آمريكا در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم همواره در منطقه آسياپاسيفيك حضور پررنگ داشته و به عنوان قدرت برتر، حافظ امنيت در اين منطقه بوده است، در اواخر سال ۲۰۱۱ با اتخاذ استراتژي چرخش به آسيا رسما اعلام كرد كه قصد دارد منطقه آسياپاسيفيك را به اولويت سياست خارجي خود تبديل كند و توجه بيشتري به آن معطوف كند. اولويتبخشي به منطقه آسياپاسيفيك در سياست خارجي در دولت بعدي يعني دولت ترامپ هم ادامه يافت. عدهاي هدف استراتژي چرخش را مهار خيزش چين تعبير كرده و هشدار ميدهند كه تقويت اين رويكرد ميتواند خطر رويارويي دو قدرت بزرگ چين و آمريكا را تشديد كند. عدهاي ديگر با بررسي عملكرد ايالات متحده اين استراتژي را تنها موضعي اعلامي مينامند كه هيچ گاه در عمل محقق نشده است. سوالي كه نوشتار حاضر در صدد پاسخدهي به آن است اين است كه چه دلايل بنياديني منطقه آسياپاسيفيك را به اولويت امنيتي آمريكا تبديل كرده است؟ پاسخ به اين سوال در گرو بررسي روند تحولات قدرت نسبي آمريكا در سيستم بينالملل است. به همين منظور با استفاده از بنيانهاي نظريه چرخه قدرت ، قدرت نسبي ايالات متحده به همراه ساير قدرتهاي بزرگ نظام بينالملل بررسي شده است. نتايج به دست آمده نشان ميدهد كه همزماني افول فزاينده قدرت نسبي آمريكا و رشد فزاينده قدرت نسبي چين و نزديك شدن نسبتا هم زمان اين دو كشور به نقاط عطف روي چرخههاي قدرت خود، علت اصلي اولويت يافتن منطقه آسيا پاسيفيك در سياست خارجي آمريكا است و مطرح شدن استراتژي چرخش به آسيا نيز تلاشي براي بازگرداندن تعادل به سيستم و از ميان بردن شكافهاي نقشقدرت به وجود آمده است.