كليدواژه :
آزادسازي اقتصادي , ارتش , اقتصاد سياسي , انفتاح , بهار عربي , بيداري اسلامي , خاورميانه , رژيم تمامي تخواه , رژيم توتاليتر , مصر , مطالعه موردي
چكيده فارسي :
آغاز تحولات عربي در سال 2011 پرتوي جديدي را بر بحثهاي مربوط به شرايط و ملزومات بقاي نظامهاي سياسي در منطقه غرب آسيا و شمال آفريقا افكند. اين تحولات خط بطلاني بود بر اين ايده كه اقتدارگرايي پايدار در جهان عرب يك اصل عمومي است. صاحب نظران علوم سياسي همواره سعي داشتند تا انعطافپذيري نظامهاي اقتدارگرا را در اين منطقه با رويكردهاي مختلفي ازجمله رويكرد نهادي، قدرت نيروهاي سركوب، فاكتورهاي فرهنگي و در دسترس بودن رانت تبيين كنند؛ اما تحولات سال 2011 نشان داد برخي نظامهاي سياسي خاورميانه ميتوانند پايدار نباشند و به همين دليل اين پرسش مطرح مي شود كه چرا برخي نظام هاي سياسي در جهان عرب – در مقايسه با ساير نظام هاي سياسي در اين منطقه در سال 2011 موفق به حفظ بقاي خود نشدند. براي پاسخگويي به اين سوال نوشتار حاضر با بررسي سياستهاي آزادسازي اقتصادي موسوم به انفتاح در مصر به عنوان مطالعه موردي به اين نتيجه رسيده كه اجراي سياست هاي فوق در مصر منجر به ايجاد نوعي انشقاق درون ائتلاف نخبگان حاكم به ويژه بين طبقه نوظهور اقصادي (الحرس الجديد) و ارتش شد و اين موضوع توانايي نظام حاكم را در سال 2011 در حفظ بقاي خود به چالش كشيد.اين مقاله با بهره گيري از تكنيك تحليل اسنادي به جمع آوري داده ها پرداخته و با استفاده از الگوي نظري « ائتلاف حاكم » به تحليل پديده فروپاشي نظام حاكم مصر در سال 2011 م پرداخته است.