عنوان مقاله :
طرح يك مناقشه؛ بازخواني وجه هنري فتوّت نامه ها از منظر انديشۀ سنتّگرا
پديد آورندگان :
ابراهيمي ، احمدرضا دانشگاه اديان و مذاهب
كليدواژه :
فتوّتنامه , هنر مقدّس , هنر سنّتي , هنر ديني
چكيده فارسي :
در انديشۀ موسوم به سنت گرابر مدار قرائتي كه دكتر نصر ارائه كرده است تفكيك ميان سه نوع هنر ضروري است. بر اساس اين نگاه: الف) هنر مقدّس داراي منشأ وحياني بوده و از جانب خداوند و به واسطه فرشتگان، قديسان و پيشوايان مذهبيِ شناخته شده بر انسان نازل شده تا نشانه اي بر امر قدسي، كه همان ملكوت الهي است، باشد. ب) در هنر سنتّي، نشانه هايي از مضامين، تعاليم و روح امر قدسي وجود دارد؛ اما اين هنر مستقيما از سوي خدا يا به واسطۀ ملائكه و قديسان عرضه نشده و در پيدايش آن، خلاقيت انسان عامليت داشته است. البته هنرمندان اين مشرب، خود را در مسير خواست و هدايت امر قدسي قرار داده و در عالم سنتّي زيسته اند. ج) هنر ديني، در معناي مصطلح فرهنگ معاصر، صرفاً به يكي از موضوعات مورد توجّه دين پرداخته و آن را با صورتي كه با مباني سنّت گرايان منطبق نيست، ارائه مي كند. در اين مورد ممكن است آن چه به صورت عرفي و تسامحي، هنر ديني خوانده مي شود، در جهت دور كردن مخاطب از حقيقت امر قدسي بوده و زدودن تعاليم سنتّي را در پي داشته باشد. حال پرسش مطرح در مقالۀ حاضر اين است كه هنر مطرح در فتوّت نامه ها، با كدام يك از موارد سه گانۀ فوق انطباق مي يابد؟ از نگاه نگارنده، فتوّت نامه ها در طرح هنر قدسي كامياب نبوده اند و به شرحي كه خواهد آمد، در ميانۀ هنر سنتّي و هنر ديني گام برداشته اند.