رابطه بين سبك يادگيري و سبك فرزندپروري با يادگيري خودتنظيمي در دانش‌آموزان

مقدمه: يادگيري خودتنظيمي تصور يا عقيده اي است كه نشان دهنده يادگيري فرد است و موضوع آن اين است كه فرد چگونه، چه زماني و چطور ياد مي گيرد. ازاين رو هدف از مطالعه حاضر بررسي روابط بين يادگيري خودتنظيمي و سبك فرزندپروري و سبك يادگيري دانش آموزان و تعيين سهم سبك فرزندپروري و سبك يادگيري در پيش بيني يادگيري خودتنظيمي بود. روش: در اين پژوهش 313 دانش آموز دختر به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند و پرسشنامه هاي سبك يادگيري كلب، پرسشنامه اقتدار والدين و پرسشنامه خودتنظيمي دانش آموز زيمرمن و پونز را تكميل كردند. داده ها به كمك شيوه آماري همبستگي و رگرسيون گام به گام تحليل شدند. نتايج: نتايج تحليل رگرسيون با روش گام به گام نشان داد كه از بين مؤلفه هاي مورد بررسي، مؤلفه سبك فرزندپروري مقتدرانه در ميان سبك هاي فرزندپروري 05%0 واريانس يادگيري خودتنظيمي و سبك يادگيري مفهوم سازي انتزاعي 08% واريانس يادگيري خودتنظيمي را پيش بيني مي كند كه از ميان اين مؤلفه ها، سبك فرزندپروري مقتدرانه قدرت پيش بيني كنندگي بيشتري دارد. بحث و نتيجه گيري: پژوهش حاضر لزوم پرداختن به سبك يادگيري و سبك فرزند پروري را در فرايند يادگيري خودتنظيمي تأكيد مي كند.