عنوان مقاله :
بررسي مفهوم هنر به منزله بازنمايي نزد هانس گئورگ گادامر
پديد آورندگان :
اقتداري ، سپيده دانشگاه هنر تهران , مازيار ، امير دانشگاه هنر تهران
كليدواژه :
گادامر , بازنمايي , نقد استتيك , بازي , تبدّل به ساختار , بازشناسي
چكيده فارسي :
مفهوم بازنمايي نسبتي ديرينه با تعريف هنر دارد. اين مفهوم در كهن ترين انديشه هاي فلسفي، از عناصر ذاتي هنر دانسته مي شد. اما شكل گيري صورت هاي جديد هنري به تدريج به منسوخ شدن آن منجر گرديد. هانس گئورگ گادامر، در قرن بيستم، در حالي دوباره سخن از اين نظريه به ميان مي آورد كه بسياري از نظريه پردازان در جامعيت آن دچار ترديد بودند و يا آن را نظريه اي ناكافي براي هنر مي دانستند. نوشتار حاضر تلاشي است براي تبيين دريافت گادامر از مفهوم هنر به منزله بازنمايي كه با تكيه بر كتاب اصلي وي، حقيقت و روش، صورت گرفته است. در اين پژوهش در پي آن بوده ايم تا چرايي طرح اين نظريه از سوي گادامر را روشن سازيم و نشان دهيم كه وي چگونه با معناي متفاوتي كه از مفهوم بازنمايي پيش مي نهد آن را از بند نقص هاي پيشين آزاد مي سازد و در توصيف تجربه هنر از پيامدهاي سوبژكتيويستي زيبايي شناسي مدرن عبور مي كند.