پيش بيني ترس مرضي و خشم سركوب شده بر اساس خود تنظيمي هيجاني در دانشجويان

مقدمه: هر آدمي در دوره هايي از زندگي گرفتار احساس اضطراب، افسردگي، خشم و بي تناسبي در مواجه با مشكلات زندگي ميشود. هدف :هدف اين پژوهش پيش بيني ترس مرضي و خشم سركوب شده بر اساس خود تنظيمي هيجاني است. روش : نمونه مطالعه حاضر را تعداد 400 دانشجو دانشگاه سيستان و بلوچستان تشكيل دادند كه با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل: پرسشنامه ترس (FQ)، پرسش نامه اظهار حالت صفت خشم (STAXI) و پرسشنامه خود تنظيمي (SRQ) بود. براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون همبستگي پيرسون، رگرسيون گام به گام و رگرسيون خطي ساده استفاده شده است. نتايج : نتايج همبستگي نشان داد كه هراس از خون، تزريق و آسيب بدني با جست وجو كردن اختيارات همبستگي مثبت و با تدوين كردن و تحقق يافتن برنامه ها همبستگي معكوس داشت. نمرات كلي هراس نيز با جستجو كردن اختيارات همبستگي مثبت داشت. همچنين نمرات كلي خشم با جستجو كردن اختيارات و آزمودن تاثير برنامه ها همبستگي مثبت و با تحقق يافتن برنامه ها همبستگي معكوس داشت. براساس نتايج رگرسيون نيز هراس از خون، تزريق و آسيب بدني به ميزان 3/5% واريانس را براي جستجو كردن اختيارات و به ميزان 1% و 1/7% (به صورت معكوس) براي تدوين كردن و تحقق برنامه ها تبيين كرد. همچنين نمرات كلي خشم به ميزان 3/2% (به صورت معكوس) تحقق برنامه ها و كنترل خشم به ميزان 1/8% (به صورت معكوس) خود تنطيمي هيجاني را تبيين كردند. با توجه به زير مقياسهاي اين سه متغير و ارتباط آنها، افراد مبتلا به ترس مرضي و خشم سركوب شده هر كدام سبك هاي تنظيم هيجان متفاوتي را در برخورد با موقعيت ها به كار مي گيرند كه اين خود حاكي از ارتباط منسجم بين ترس مرضي و خشم سركوب شده با خودتنظيمي هيجاني مي باشد. نتيجه گيري : يافته هاي اين پژوهش مي تواند به افراد در شناخت رفتار خود همچنين ، اولياي تعليم و تربيت، دانش آموزان و درمانگران و مشاوران در زمينه درمان كمك كند