عنوان مقاله :
يلمزلف در گرو تاريخ در مصاحبه با كريستين پوئش و سمير بدير
پديد آورندگان :
شاكري ، محمد امين دانشگاه پاريس سوربن نوول (Paris3) - گروه پژوهشي تاريخ نظريههاي زباني (HTL)
كليدواژه :
يلمزلف , گلوسمشناسي , تاريخ زبانشناسي , نشانهشناسي , ساختارگرايي , سمير بدير , كريستين پوئش
چكيده فارسي :
لويي يلمزلف چهرهاي برجسته در تاريخ زبانشناسي است. يلمزلف در مقام يك زبانشناس با آثار و نظريهاش (كه معمولاً با عنوان »گلوسمشناسي « از آن ياد ميشود) بهطور چشمگيري به ضرورت ايجاد يك »نظريۀ زباني « پاسخ داده است. با اين حال، پژوهشهاي او به فراسوي مرزهاي زبانشناسي رايج گسترده شده است: وي با تكيه بر زبان، يك معرفتشناسي نشانهشناختي درونماندگار را ابداع كرد كه از طرفي، يك علم صوري كلگرا و عمومي را نويد ميداد و از طرف ديگر، ميتوانست دانششناسياي را به منزلۀ نسخهاي بديل در برابر ديگر ديدگاههاي فلسفي در اختيار ما بگذارد. در زبانشناسي، دكترين او نتوانست وراي حلقۀ كپنهاگ به موفقيتي مناسب دست يابد و بيشتر زبانشناسان نظريۀ وي را به دليل پيچيده بودن و شكل و شمايل رياضيوارش نپذيرفتند؛ اما در بيرون از زبانشناسي، ايدههاي او تا حدي در شاخۀ علمي جديدي با عنوان »نشانهشناسي « (بالاخص در فرانسه) پيگيري شد. بهطور كلي، يلمزلف جايگاه متناقضنمايي در تاريخ نظريههاي زباني دارد: او بنيانگذاري رهاشده است. چگونه ميتوانيم اين وضعيت را توضيح دهيم؟ منشأ و منابع رويكرد يلمزلف كجاست؟ چگونه ميتوان خصيصههاي ويژۀ رويكرد او را در قياس با ساير رويكردهاي زبانشناختي توصيف كرد؟ ميراث او چيست؟ امروز تا چه ميزان ميتوان در دكترين او مشاركت داشته باشيم؟ جديدترين كارها در زمينۀ يلمزلفپژوهي چيست؟ ما تلاش كرديم تا در گفت وگو با سمير بدير و كريستين پوئش به اين پرسشها پاسخ دهيم.
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني