شماره ركورد :
1149392
عنوان مقاله :
تجربۀ زيستۀ منظره و نمود بلاغي آن در توصيف‌هاي ژولين گراك
پديد آورندگان :
زارع كاريزي ، ارمغان دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز , معين ، مرتضي بابك دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز - گروه زبان و ادبيات فرانسه
از صفحه :
59
تا صفحه :
84
كليدواژه :
نمودهاي بلاغي , در‌هم‌تنيدگي , منظره , مرلوپونتي , ميشل كولو
چكيده فارسي :
به تأثيرگذاري دوسويۀ انسان و جهان پيرامونش از دوران رمانتيسم آلمان توجه شد؛ ارتباطي كه بر پايۀ تجربۀ حسي نويسنده و شاعر در جهان شكل مي گيرد و وحدت سه‌گانۀ من، جهان و زبان را تشكيل مي دهد. پديدارشناسي موريس مرلوپونتي تن و جسم انسان را نقطۀ تلاقي درون و آگاهي انسان با جهان پيرامونش به شمار مي آورد و بُعد فيزيكي زبان را ـ كه به ايده شكل و جسم مي دهد ـ بسيار مهم مي داند. اين بُعد فيزيكي همان سبك و سياق هر نويسنده است كه منحصربه‌فرد و بيانگر نوع ارتباطش با جهان است. ميشل كولو الهام گرفتن از مرلوپونتي و مطرح كردن مسئلۀ »منظره « در ادبيات بيان مي كند كه توصيف يك منظره همان‌قدر كه به حالت روحي بستگي دارد، به حالات جسمي سوژۀ حاضر در منظره نيز وابسته است. او شعر غنايي را بهترين نوع ادبي مي داند؛ زيرا به‌خوبي بيانگر ارتباط درون انسان و جهان پيرامونش است و در شعر است كه با استفاده از آرايه‌هاي شعري مختلف و تركيبات بديع مي توان ارتباط و در هم تنيدگي سوژه، جهان و زبان را بهتر بيان كرد. اين مقاله سعي دارد نشان دهد كه در رمان‌هاي ژولين گراك چگونه توصيف منظره كه اصلي‌ترين عنصر تشكيل‌دهندۀ رمان‌هاي وي هست، با توسل به ابزارهاي بلاغي مانند ريتم، تصوير و بيان غنايي زبان مي تواند بيانگر اين درهم تنيدگي باشد.
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
لينک به اين مدرک :
بازگشت