دياسپورا و خيزش ناسيوناليسم كرد با تاكيد بر مدل‌هاي تعارض

دياسپورا، به عنوان كارگزار توسعه، نقشي مهم را در حيات سياسي كردهاي عراق در ساليان اخير، ايفا نموده است، همچنين، موجي است كه در دهه هاي اخير موجد تعارض و بسط گرايشات ملي گرايانه در منطقه خاورميانه گرديده است. در اين راستا كردها، كه چهارمين گروه قومي در خاورميانه را تشكيل مي دهند بدنبال تبعيدهاي اجباري به غرب، خيزشي را در جوامع ميزبان بوجود آورده اند كه نمود آن در كشورهاي خود محسوس است كه اين نمود را مي توان در رستاخيز فكري كردها و رفراندوم استقلال كردستان، مشاهده نمود. اين تحقيق با روشي تحليلي -توصيفي و با استعانت از انديشه تعارض گالتونگ و ديالكتيك ميدان و عادت واره بورديو در پي آنست كه نشان دهد، دياسپوراي كرد در جوامع غربي بر تعارضات هويتي و ناسيوناليسم كرد و جريان استقلال طلبي منطقه اقليم كردستان عراق تأثير گذار است.