نقش دموكراسي خواهي و گروه‌هاي تحول طلب در انقلاب 2011 مصر

همواره تحولات مصر به لحاظ منطقه اي تاثيرات عميقي داشته و اين تاثيرگذاري عميق به جايگاه مصر در جهان عرب و اسلام باز مي گردد، مصر به واسطه موقعيت جغرافيايي و پيشينه تاريخي از جايگاه مهمي در خاورميانه برخوردار است. اكنون نيز دگرگوني هاي پيش آمده در خاورميانه و حركت هاي مردمي در مصر با تأثير پذيرفتن از فرايند فشارهاي داخلي و خارجي شتاب گرفته و در نتيجه زماني كه راهي براي اصلاح ساختار سياسي وجود نداشت، تغييراتي كه صورت گرفت موجب انقلاب مردمي در اين كشور شد. هرساختار سياسي كه در مصر شكل گرفته تاثيرات عمده اي بر نوع ساختارهاي سياسي كشورهاي منطقه گذارده كه به نفوذ فكري مصريان در جوامع عربي و شمال آفريقا باز مي گردد. در مورد چرايي حوادثي كه به انقلاب مصر منتهي گشت، بحث هاي زيادي مطرح و عوامل زيادي به عنوان دلايل آن ذكر شده اند. سؤال اصلي پژوهش حاضر به بررسي نقش دموكراسي خواهي در انقلاب مصر مي پردازد؟ در پاسخ به سؤال فوق به نظر مي رسد كه گروه هاي دموكراسي خواه و اصلاح طلب، حكومت اقتدارگراي مصر، طبقه متوسط جديد، نقش نخبگان سياسي، شيوه برخورد حكومت مصر (در دوران مبارك)، انتخابات 2010 پارلماني مصر و نااميدي از روند دموكراسي در وقوع انقلاب مصر نقش بارزي داشته اند.