شماره ركورد :
1151429
عنوان مقاله :
تأثير برنامه آموزشي تركيبي بر اساس مدل بزنف بركنترل ديابت بيماران ديابتي نوع 2 مراجعه كننده به كلينيك ديابت شهرستان سميرم
پديد آورندگان :
افشاري ، مرضيه دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده بهداشت - گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت , طل ، آذر دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده بهداشت - گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت , تقديسي ، محمد حسين دانشگاه علوم پزشكي ايران - دانشكده بهداشت - گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت , اعظم ، كمال دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده بهداشت - گروه اپيدميولوژي و آمار حياتي
از صفحه :
55
تا صفحه :
62
كليدواژه :
ديابت نوع 2 , مداخله آموزشي , مدل بزنف , آموزش تركيبي , HbA1c
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: ميزان هموگلوبين گليكوزيله يك شاخص مهم كنترل دراز مدت قند خون و يكي از شاخص‌هاي مهم در تحقيقات باليني است. ارتباط مستقيمي بين ميزان هموگلوبين گليكوزيله و عوارض ديابت وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسي تأثير برنامه آموزشي تركيبي مراقبت از پا مبتني بر مدل بزنف بركنترل ديابت بيماران ديابتي نوع 2 طراحي و اجرا شد. روش كار: پژوهش حاضر يك مطالعه نيمه تجربي از نوع آينده نگر بود كه 164 بيمار واجد شرايط پس از انجام پيش آزمون با انجام تخصيص تصادفي درگروه مداخله و مقايسه (82 نفر در هر گروه) وارد مطالعه شدند. روش جمع آوري داده‌ها، بر اساس پرسش‌نامه محقق ساخته مبتني بر مدل بزنف بود. قبل از مداخله آموزشي، اطلاعات دموگرافيك و مرتبط با سلامت و بيماري و چك ليست عملكرد از بيماران اخذ گرديد. سپس افراد گروه مداخله، در برنامه آموزشي كنترل ديابت با استفاده از استراتژي آموزش تركيبي شركت نمودند. افراد گروه مقايسه آموزش رايج كلينيك را طبق روال قبل ادامه داده و به صورت جداگانه بدون تماس با گروه مداخله به تكميل پرسش‌نامه‌ها و چك ليست، اقدام نمودند. اهداف برنامه آموزشي تركيبي مراقبت از پا در اين مطالعه با مفهوم كنترل ديابت با شاخص  HbA1cمورد بررسي قرار گرفت. پس آزمون در دو مرحله، 3 و 6 ماه بعد از مداخله آموزشي انجام گرديد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار آماري SPSS نسخه 11.5و آزمون هاي آماري توصيفي و استنباطي مورد تحليل قرار گرفت. سطح معني داري كمتر از 0.05 در نظر گرفته شد. يافته ها: متغيرهاي دموگرافيك در دو گروه تفاوت معني داري نداشتند (0.05 p). در گروه مداخله متغير HbA1c از لحاظ آماري معني دار بود (0.001 p)، اما در گروه مقايسه اين تحليل معني دار نبود (0.18=p). همچنين گروه مداخله نسبت به گروه مقايسه عملكرد بهتري در خصوص انجام رفتارهاي كنترل كننده قند خون، سه ماه و شش ماه بعد از آموزش داشت به طوري كه ميزان HbA1c از 2.27±8.69% قبل از آموزش به 1.42±7.50% سه ماه بعد و 1.34±7.44%، شش ماه بعد از آموزش رسيد كه تفاوت معني داري نشان داد (0.001 p). نتيجه گيري: نتايج مطالعه مويد اين مطلب است كه اجراي برنامه آموزشي تركيبي توانسته است كارايي بيماران در كنترل قند خون را افزايش داده و به طور مؤثر باعث كاهش ميزان هموگلوبين گليكوزيله در بيماران ديابتي نوع 2 گردد.
عنوان نشريه :
علوم پزشكي رازي
عنوان نشريه :
علوم پزشكي رازي
لينک به اين مدرک :
بازگشت