عنوان مقاله :
بررسي بروز گيرندههاي CXCR3، CCR5، CCR4، CCR3 و CD4 در لنفوسيتهاي خون محيطي بيماران مبتلا به بدخيمي معده
پديد آورندگان :
عندليب ، عليرضا دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه ايمنيشناسي , دولابي ، حسن دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه ايمنيشناسي , مرآثي ، محمد رضا دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي بهداشت - گروه آمار زيستي و اپيدميولوژي , رضايي ، عباس دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه ايمنيشناسي , هاشمي نيا ، جواد دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكدهي پزشكي - گروه ايمنيشناسي
كليدواژه :
كانسر معده , كموكاين رسپتور , CXCR3 , CCR5 , CCR4 , CCR3 , CD4 , Th2 , Th1
چكيده فارسي :
مقدمه: مقادير بروز رسپتورهاي كموكاينها بر روي سلولهاي ايمني داراي تنوع است و از آن جايي كه بر حسب اين تنوع سلولهاي CD4 را به گروههاي Th1 و Th2 (T helper) تقسيمبندي ميكنند، بنابراين سنجش گروههاي لنفوسيتي Th1 و Th2 بر حسب بروز مولكولهاي فوق در روند پيشرفت سرطان معده مورد نظر واقع گرديد. روشها: سلولهاي تك هستهايي خون محيطي (peripheral blood mononuclear cell يا PBMC) از نمونهي خون بيست و هفت بيمار مبتلا قبل از عمل جراحي و 3-2 ماه پس از عمل و نيز از بيست و هفت نفر فرد سالم گرفته شد. نمونهها براي رنگآميزي با آنتيباديهاي ضد-CD4، ضد-CCR5 (CC chemokine receptor)، ضد-CXCR3 (CXC chemokine receptor)، ضد-CCR3 و ضد-CCR4 براي سنجش در روش فلوسيتومتري طبق پروتكلهاي استاندارد آمادهسازي شد. يافتهها: ميانگين بروز سلولهاي CD4CCR5 در لنفوسيتهاي T در گروه شاهد 0.9 ± 1.23 درصد و در گروه بيماران قبل از عمل 0.34± 0.83 درصد و پس از عمل 0.74±1.34 درصد بود. تفاوت در بروز سلولهاي واجد CCR5 در بيماران قبل و پس از عمل تفاوت معنيدار آماري داشت (0.001 P). ميانگين بروز سلولهاي CD4CXCR3 در گروه شاهد برابر 8.4 ± 19.09 درصد و در گروه بيماران قبل از عمل برابر 5.71 ± 16.95 درصد و پس از عمل 9.31 ±25.08 درصد بود. افزايش بروز سلولهاي CXCR3 پس از عمل در لنفوسيتهاي CD4+ نسبت به گروه شاهد و قبل از عمل از لحاظ آماري معنيدار بود (0.001 P). آناليز ضريب همبستگي Pearson يك رابطهي مستقل برابر بروز CCR5CXCR3 قبل و بعد از عمل نشان داد (بعد از عمل 0.0267 = r با 0.0177 = P و قبل از عمل 0.091 = r با 0.513 = P). ميانگين بروز سلولهاي CD4+CCR3+ در افراد شاهد برابر 0.93 ± 0.75 درصد و در گروه قبل از عمل برابر 0.46 ± 0.57 و بعد از عمل برابر 0.42 ± 0.62 بود. تفاوت آماري بين گروهها مشاهده نشد (0.707 = P). ميانگين بروز سلولهاي CD4 و CCR4 در گروه شاهد برابر 10.36 ± 26.8 درصد و در گروه بيماران قبل از عمل برابر 9 ± 32.29 درصد و در گروه بعد از عمل برابر 8.76 ± 31.69 بود. تفاوت آماري بين گروه بيماران قبل از عمل و گروه شاهد با 0.042 = P معنيدار بود و در گروه شاهد و گروه بيماران پس از عمل با 0.067 = P و بين ميانگين بروز در قبل و بعد از عمل با 0.513 = P معنيدار نبود. ضريب همبستگي Pearson رابطهاي بين بروز CCR3 و CCR4 نشان نداد (0.211 = r با 0.126 = P). تنها دو نوع گيرندهي CCR3 و CCR5 از لحاظ آماري داراي همبستگي معنيدار با ضريب 0.321 = r و 0.018 = P حاصل گرديد. نتيجهگيري: بررسي سلولهاي واجد گيرندهها به صورت مجموعهاي براي گروه Th1 (CD4+ CXCR3+CCR5) و گروه Th2 بر روي سلولها تابع مقدار حداقلي بروز آنتيژنها است و از لحاظ كمي براي مصارف باليني قابل توجه نميباشد. به نظر ميرسد كه اندازهگيري CXCR3 و CCR4 در لنفوسيتهاي خون محيطي به دليل كميت قابل توجه بروز آنها در جمعيت سلولي جهت بررسيهاي تغييرات Th2 و Th1 در سرطان معده ارزش باليني بيشتري داشته باشد
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پزشكي اصفهان