بررسي كاستي‌هاي نظام آموزشي در حوزه اقتصاد (مقايسه‌ي تطبيقي سرفصل فعلي با سرفصل جديد)

نظام آموزشي در حوزه اقتصاد در كشور ايران به دلايل متعددي از جمله فقدان واقع گرايي در آموزش علم اقتصاد، نداشتن پيوندهاي معنادار با واقعيت ها و هنجارهاي بومي كشور، داشتن ساختار آموزشي مشابه با ساختار آموزشي علم اقتصاد نئوكلاسيك و رويكردهاي مشتق آن كه در دنيا با چالش هاي اساسي روبه رو شده، سيطره رويكردهاي روش شناسي مبتني بر رياضيات (صوري شدن و فرماليسم)، كمبود مباحث اسلامي در سرفصل ها وحاشيه اي شدن مباحث اقتصاد اسلامي، در سال هاي اخير با مشكلات اساسي روبه رو بوده است. لذا شوراي تحول در علوم انساني در صدد اصلاح اين برنامه آموزشي برآمده و سرفصل هاي پيشنهادي جديدي ارائه داده است. در اين مقاله به بررسي سرفصل هاي پيشنهادي براي رشته اقتصاد از طرف شوراي تحول در علوم انساني و همچنين مقايسه اين سرفصل ها با سرفصل هاي فعلي رشته اقتصاد پرداخته شده است. شيوه كار در اين پژوهش، به اين شكل بوده كه ابتدا تعداد 15 شاخص در حوزه تئوريك آموزش اقتصاد و حوزه ارتباط با واقعيت اقتصاد استخراج شده و بر طبق اين شاخص ها دو سرفصل جديد (سرفصل هاي پيشنهادي شوراي تحول و ارتقاء علوم انساني) و فعلي امتيازدهي و بررسي شده اند. طبق نتايج به دست آمده در اكثر شاخص ها برنامه آموزشي جديد نسبت به برنامه آموزش فعلي پيشرفت هايي را داشته است اما اين پيشرفت چشمگير نبوده و تا نقطه مطلوب فاصله زيادي دارد