سنجش تاثير استفاده از شبكه اجتماعي و فناوري اطلاعات و ارتباطات بر رضايت مشتري در تجارت B2B (مورد مطالعه : شركت افرانت)

اخيرا شبكه هاي اجتماعي، نحوه تبادلات فروشنده و خريدار را تغيير داده اند. همچنين افزايش درگيري مشتريان با خريدار در اثر استفاده از ابزارهاي شبكه اجتماعي ، نتايج مثبتي را براي فروشندگان در بر خواهد داشت. مي توان گفت شبكه هاي اجتماعي ابزاري براي افزايش رضايت و ارتباط با مشتريان با استفاده از افزايش قابل ملاحظه پاسخگويي فروشندگان مي باشد. در همين راستا پژوهش حاضر با هدف تعيين اثر استفاده از شبكه اجتماعي و فناوري اطلاعات و ارتباطات بر رضايت مشتري در تجارت B2B صورت گرفت. اين پژوهش از لحاظ هدف كاربردي و از نظر روش در زمره تحقيقات توصيفي - پيمايشي قرار مي گيرد. جامعه آماري تحقيق حاضر كليه مديران ، سرپرستان و كاركنان شركت افرانت به تعداد 200 نفر مي باشد. براي تعيين حجم نمونه از فرمول كوكران استفاده شده است ، كه با توجه به جامعه 200 نفري كاركنان حجم نمونه مورد نياز پژوهش 132 نفر مي باشد . ابزار گردآوري در اين پژوهش ، پرسشنامه استاندارد بر اساس تحقيق اگنيهوتري و همكاران (2015) مي باشد، كه پايايي اين پرسشنامه با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ 0.824 تائيد شد. جهت تجزيه وتحليل داده هاي جمع آوري شده از نرم افزار مدل سازي معادلات ساختاري اموس استفاده گرديد. نتايج پژوهش نشان داد كه استفاده از شبكه اجتماعي بر رضايت مشتري در تجارت B2B تاثير ضعيفي دارد .همچنين نتايج نشان حاكي از آن است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات بر رضايت مشتري در تجارت B2B تاثير متوسطي دارد. مطابق يافته هاي اين تحقيق ، مديران بايستي استفاده كاركنان از شبكه هاي اجتماعي را با دقت بيشتري مورد ارزيابي قرار داده و از آن به عنوان اهرمي براي افزايش رضايت و پاسخگويي استفاده كنند.