مسئله فهم در معرفت شناسي ملاصدرا و نظريه فضيلت محور زاگزبسكي

The problem of Understanding In Mulla Sadra’s Epistemology and Zagzebski’s Virtue Theory

ملاصدرا و زاگزبسكي دايرۀ معرفت را به فهم وسعت داده اند، معتقدند فاعل شناسا مي تواند با كسب فضايل عقلاني و اخلاقي به طور ارادي بستر مناسب شكل گيري باور صادق را مهيا نمايد. ايشان فضايل عقلاني را موجد باور مي دانند و معتقدند فضايل اخلاقي در مؤدي بودن باور به صدق مؤثرند و رذايل اخلاقي مانع حصول باور صادق هستند. از نظر زاگزبسكي و ملاصدرا فاعل شناسا به طور آگاهانه و ارادي مي تواند برخي از فضايل اخلاقي و عقلاني را در خود ايجاد كند و رذايل اخلاقي را از بين ببرد تا زمينه و شرايط اعتمادپذير و قابل اطميناني براي شكل گيري و ايجاد باورها ايجاد شود. از نظر ايشان فاعل شناسايي كه انگيزه و نيّت كسب معرفت را دارد مي تواند با ايجاد بستر و زمينه مناسب براي حصول باور صادق، به صدق دست يابد. در اين پژوهش پي گيري مي شود در نظريه معرفت شناختي و فلسفه ملاصدرا دايره آگاهي هاي معتبر انسان به گستردگي فهم است؟ و اگر اينگونه است از نظر ملاصدرا چه عواملي در شكل گيري و مؤدي به صدق بودن فهم به عنوان علل زمينه اي مؤثر هستند؟

Mulla Sadra and Zagzebski expanded the scope of knowledge in such a way that it includes the concept of understanding. They argued that the subject can, by achieving rational and ethical virtues voluntarily provide suitable grounds for the formation of true beliefs, they also believe that ethical vices prevent the achievement of true belief. In other words, Zagzebski and Mulla Sadra argue that the knower can intentionally develop some of the moral and intellectual merits/virtues and remove vices so that a proper ground is created for the formation and development of true beliefs. In their view, the subject who has the motive and intention of knowledge acquiring can achieve truth by preparing the proper ground. Is the domain of valid knowledge, in Mulla Sadra’s epistemological and philosophical theory, extensive enough to include understanding,? an‎d if so, in Mulla Sadra's opinion, what factors contribute to the formation and validity of understanding as the underlying causes?