عنوان مقاله :
مسألۀ عيني و ذهني در فلسفۀ نيگل
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان لاتين
پديد آورندگان :
همداني، اميد دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
عيني , ذهني , عيني انگاري نيگلي , چشم انداز , خود عيني
چكيده فارسي :
فلسفه تامس نيگل، فيلسوف آمريكايي، دربرگيرنده گستره متنوعي از مسائل فلسفي، از فلسفه ذهن تا فلسفه سياسي است اما رشته پيوند ميان تمام اين قلمروهاي متنوع و متكثر فلسفي در تفكر او، مسأله عيني و ذهني است. توانايي نگريستن آدمي به مسائل فلسفي از چشماندازهاي عيني و ذهني و تقابل ميان اين دو نظرگاه، مجموعهاي از مسائل فلسفي را پديد ميآورد كه حل و فهم آنها از نظر او، بدون توجه به نگاه عيني و ذهني ممكن نيست. در اين مقاله، من كوشيدهام تا شرح و تبييني از نگاه نيگل به مسأله عيني و ذهني به دست دهم و معناي عينيانگاري نيگلي را روشن كنم. من بر بنياد دو كتاب نگريستن از هيچكجا و حرف آخر نشان ميدهم كه عينيانگاري نيگل چگونه تحول يافته است. بر بنياد اين تحليل، عينيانگاري نيگل دو شكل پيدا ميكند: عينيانگاري بر بنياد خودي عيني كه ميتواند خويش را از نظرگاههاي خاص و محدود جدا كند و فهمي جامعتر از خود و واقعيت كسب كند و عينيانگاري بر بنياد ساختار ذهن آدمي كه محدود به قيود معرفتي خاص در نگريستن به جهان و حتي شك در بنيادهاي معرفت خويش است يعني همان محدوديت ناشي از افكاري كه گريز و گزيري از آنها نيست. من سپس به اين نكته اشاره خواهم كرد كه اين دو درك و دريافت از عينيانگاري و بيان اين دعوي كه در برخي از قلمروهاي فلسفي ميبايست از نوع اول و در برخي قلمروهاي ديگر از نوع دوم استفاده كرد، در وهله نخست نوعي ناسازگاري را در فلسفه نيگل پديد ميآورد اما توجه به چهارچوب كلي عينيانگاري نيگلي، ميتواند رافع اين ناسازگاري باشد.بود را با اهرم نسخ از ميان برداشتند.
عنوان نشريه :
جستارهايي در فلسفه و كلام