پديد آورندگان :
خنجرخاني، مسعود دانشگاه سيستان و بلوچستان - گروه علوم تربيتي , صفايي مقدم، مسعود دانشگاه شهيد چمران , پاكسرشت، محمد جعفر دانشگاه شهيد چمران , مرعشي، منصور دانشگاه شهيد چمران , پيران، منيره دانشگاه سيستان و بلوچستان - گروه علوم تربيتي
چكيده فارسي :
هدف از اين مقاله ارائه روايتي نو از ارزشيابي بر اساس مباني هرمنوتيك فلسفي است. روش تحقيق اين پژوهش تحليلي - استنتاجي از نوع روشهاي پژوهش كيفي مي باشد. دغدغه اصلي هانسگئورگگادامر - بهعنوان چهره اصلي هرمنوتيك فلسفي - چيستي و عناصر فهم است. وي, "روش" و روشمندسازي امور انساني خصوصاً فهم را مورد نقد قرار داد و "روش" را ارمغان علوم كمي دانست. وي تعالي انسان را در گرو درك ماهيت انسان و عمل بر مبناي آن ميدانست، در اين راستا ابتدا به سراغ مفاهيم اومانيستي مانند بيلدونگ, حس مشترك, ذوق, قضاوت ميرود و در مرحله بعد مفاهيم تعامل, تامل, امتزاج افقها, توجه به "غير" را از جمله عناصر ضروري رخداد فهم تلقي مي كند.
با توجه به موارد فوق, ارزيابيِ موفقيتِ انسانها, نه روشمند و نه همچون بررسي اشياء, بلكه 1) فرايندي مستمر در حين آموزش است. با استناد به عناصر فهم خصوصاً امتزاج افقها، عمل يادگيري و ارزيابي همزمان براي طرفين رخ ميدهد. زيرا تعاملِتأملي (آموزش)، كه مستلزم نقد و پرسشگري است آموزش و ارزشيابي را درهمتنيده و تقدم و تأخر بين آنها را از بين مي برد و نيازي به ارزشيابي مستقل از آموزش نيست. 2) با توجه به عنصر تعامل دوسويه، مرزِ مشخصِ بينِ "ارزياب"و "ارزيابشونده هم كمرنگ ميشود و افراد فعال در عرصه آموزش همزمان در نقش "ارزياب" و "ارزيابشونده" هستند يعني اصلاح و تعديل انديشه نه صرفاً براي متربي بلكه براي مربي هم رخ ميدهد. 3) اما نكته مهمتر اينكه با استناد عناصر فهم خصوصاً مفهوم "قضاوت" در ديدگاه گادامر, ارزشيابي نه صرفاً ابزاري براي سنجش ميزان توفيق فرد در يك عرصه، بلكه بهعنوان يك توانمندي در نظر گرفته ميشود كه معيار تشخيص فرد فرهيخته از ديگران است و اين توانمندي بعنوان يك هدف آموزشي, سعي ميشود در فراگير ايجاد شود.